يكشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۵۶ ق.ظ
دعوت جلسه ی رمضان المبارک - تیر
بسم الله..
دستانش بسته بود،
دستانم باز بود
در بند بود
ومن، آزادتر از همیشه
نگاهم میکردی تا ببینی این ماه را چطور توشه جمع میکنم برای بقیه ی وقت های دلتنگی
و من، تنها به اندازه ی یک چشم برهم زدن ِ ماه فرصت داشتم... -همین که ماه چشم هایش را باز میکرد و می بست، فرصت تمام میشد-
گفتی این ماه، ماه ِ خواستن است...
خودت یاد دادی چطور از تو بخواهم...؛
"اللهم انی اسئلک من رحمتک باوسعها و کل رحمتک واسعه" 1
گفتی این ماه، ماه شناختن است
و من این گونه شناختمت...
" تو به من دوستی می کنی ولی من با تو دشمنی می کنم و تو به من محبت کنی و من نپذیرم گویا منتی بر تو دارم و باز این احوال تو را از مهر به من و احسان بر من و بزرگواریت نسبت به من باز ندارد "2
***
آمده ام که سر برم؛
عشق تو را به سر برم...
1- از متن دعای سحر
2- از متن دعای افتتاح
هیئت
چهارشنبه 3 تیر
ساعت 16
با حضور سرکار خانم رحمتی
نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1
۹۴/۰۳/۳۱