هیئت عقیله عشق (س)

هیئت دانش آموختگان مدرسه ی فرزانگان1 تهران

هیئت عقیله عشق (س)

هیئت دانش آموختگان مدرسه ی فرزانگان1 تهران

طبقه بندی موضوعی
شنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۴۷ ب.ظ

خلاصه‌ی جلسه‌ی خرداد ماه

بسم الله...


تفاوت انسان و حیوان درچیست؟

در بینش ها و گرایش هاست( با توجه به کتاب انسان و ایمان شهید مطهری)

چرا آقای مطهری نگفتند تفاوت انسان و حیوان در عقل است؟

یک مثال می زنیم: ما نتانیاهو را انسان می دانیم یا نه؟ او عقل دارد به معنای مصطلحی که ما از عقل برداشت می کنیم. فکر می کند، از خیلی از آدم های دیگر بهتر برنامه ریزی می کند و حتی به نتیجه می رسد؛ اما ما می گوییم بینش ها و گرایش هایش انسانی نیست پس انسان نیست.


وهم:

فرض کنید که می خواهید کاری را انجام دهید. فرآیند تصمیم گیری شما راجع به آن کار چگونه است؟ مثلا می خواهیم یک کیف بخریم. تصوری از آنچه که می خواهیم در ذهنمان ایجاد می کنیم. از این تصور یک چیز کلی در ذهنمان است بعد می رویم مغازه، ده تا را انتخاب می کنیم و در نهایت از بین آنها یکی را انتخاب می کنیم. این که از بین آنها یکی را انتخاب می کنیم کار وهم است.

کار وهم انتخاب های جزئی ماست. یعنی از بین یک مجموعه ای یکی را انتخاب می کنیم. ما با وهم مان بینش و گرایش پیدا می کنیم.

وهم سلطان قوای ظاهره و باطنه ی نفس است"*

یعنی اگر ما بخواهیم کاری انجام دهیم در نهایت این وهم ماست که تصمیم گیری می کند.

"...پس اگر وهم در آنها حکومت نمود به تصرف خود یا شیطان{هوای نفس یا شیطان خارجی} این قوا جنود شیطانی گردد و مملکت تحت تصرف جنود شیطان گردد و لشکر رحمان و جنود عقل مضمحل گردد."*

و اگر وهم تحت تصرف عقل و شرع در آنها تصرف نماید، مملکت رحمانی و عقلانی شود و جنود شیطان از آن رخت بربندد."*

وقتی که ما بینش ها و گرایش های عقلانی داشته باشیم یک انسان هستیم وگرنه حیوانیم یا پست تر از آن.


ما نسبت به رابطه ی خودمان و خدا، جهان بینی ملموسی نداریم. اگر بخواهیم آن را لمس کنیم(قابل لمس از لحاظ عقلی و در مرتبه ی بالاتر شهودی است) یکی از راه هایش اصلاح جهان بینی علمی و عملی است. اگر ما متوجه شویم که نسبتمان با خدا مثل نسبت تصویر آینه است به ما، در واقع وقتی به موجوداتی که در این عالم هستند نگاه می کنیم به ظهورات خدا نگاه می کنیم. جهان بینی عملی هم می شود عبادت از روی این جهان بینی. حرکت رو به خدا یک حرکت زیگزاگی است؛یک قدم که در جهان بینی علمی بالا می رویم یک قدم هم در جهان بینی عملی رشد می کنیم.


اگر انسان می خواهد که یک انسان الهی شود، یعنی انسان عقلانی و شرعی شود اولین قدم شروع کردن از ظاهر است؛ یعنی ما باید ظاهرمان یک ظاهر عقلانی و شرعی باشد. که نماد تمام نمای این عقل و شرع، پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) است. اگر ما بخواهیم یک انسان عقلی و شرعی واقعی شویم، باید ظاهرمان را به ظاهر ایشان نزدیک کنیم.



*چهل حدیث امام خمینی (ره)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۴۷
عقیله عشق
يكشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۴۷ ب.ظ

دعوت جلسه‌ی خردادماه

بسم الله..

 

پشت در قلبم بودم.

یادداشت روی درب توجهم را جلب کرد.

به خط زیبایی نوشته بود:  آمدم نبودی. یوسف

دست و پایم شل شد...

وارد قلبم شدم و درب را محکم بستم.

بغض داغی در گلویم جوانه زد

پیش تر گفته بود بیرون از این جا خبری نیست؛ باید همین جا توی دلت پی حقیقت بگردی.

 ولی من گوش نکردم، گوش نکردم ...

و سال هاست گوش نکرده ام تا چراغ چشمانم خاموش شدند

 

دلم بی در و پیکر شده است

خانه ی قلبم را چپاول کرده اند

و من،

آواره ی کوچه های گل آلود قلبم

فرسنگ ها دورتر از مصر

نمیدانم کجا با او قرار بگذارم ...

 


هیئت

چهارشنبه 5 خرداد

ساعت 16

سخنران جناب آقای منصوری (جلسه ی دوم از جلسات سه گانه)

نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۴۷
عقیله عشق
شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۴۰ ب.ظ

خلاصه‌ی جلسه‌ی اردیبهشت ماه

بسم الله

جلسه نخست از جلسات سه‌گانه آقای منصوری (رابطه انسان و بندگی)


معنای بندگی چیست؟

بندگی یک حال است که این حال در همه‌ی موجودات وجود دارد. انسان چون می‌تواند این حال را درک کند، بندگی‌اش مختارانه و از روی عقل است، هم‌چنین در این مسیر جای پیشرفت دارد. این حال بروز و ظهوری دارد: مثلاً می‌گوییم ایمان. ایمان یعنی اتصاف به اصول عقاید. یک انسان اگر ایمان واقعی داشته باشد متصف می‌شود به توحید، ولایت، نبوت و... .


چطور به این ایمان دست پیدا کنیم؟

کلید ورود به یک بندگی درست، جهان‌بینی درست است. جهان‌بینی دو نوع است: علمی و عملی.


فرض کنید ما همدیگر را در آینه می‌بینیم. یکی از ما به دلیلی متوجه می‌شود این چیزهایی که می‌بیند در آینه است. وقتی این شخص متوجه شود که این تصاویر واقعی نیستند، استقلال آن موجودات ازشان گرفته و وابسته به آینه می‌شود. حال آن شخص یک پله جلوتر می‌رود و می‌بیند که خودش هم یکی از تصاویر آینه است. آن وقت استقلال از خودش هم گرفته می‌شود (می‌فهمد که در دریای بندگی غرق است). این حال، حال بندگی است. یعنی خود را جزوی از یک جریان کلی می‌یابد.

 مثال آینه خیلی مهم و موثر در درک این جهان‌بینی و جایگاه بنده نسبت به خداست. هر چقدر می‌توانید در طول روز و شب در آن تأمل کنید.

 


چند نوع عبادت داریم؛ بعضی هستند که خدا را به خاطر علاقه‌ی شدیدی که به او دارند عبادت می‌کنند که این عبادت آزادگان است. همه‌ی راهی که انسان باید طی کند تا به چنین عبادتی برسد، درک ذلت عبودیت و عزت ربوبیت است؛ یعنی این که خدا تنها موجود مستقل و کارکن جهان است و بقیه هیچ کاره اند.


خدا در آیه‌ی 9 سوره‌ی مبارکه‌ی جمعه می‌فرماید: اى کسانى که ایمان آورده‏اید چون براى نماز جمعه ندا درداده شد به سوى ذکر خدا بشتابید و داد و ستد را واگذارید (ذَروا البَیع). اگر بدانید این براى شما بهتر است. و در آیه‌ی 10 می‌فرماید: و چون نماز گزارده شد در [روى] زمین پراکنده گردید و فضل خدا را جویا شوید (و ابتَغوا مِن فضلِ الله) و خدا را بسیار یاد کنید، باشد که رستگار گردید.

از مقایسه‌ی این دو آیه میفهمیم که نماز جمعه بر روی جهان‌بینی تاثیر می‌گذارد زیرا در آیه‌ی 10 بجای کلمه‌ی "بیع"  می‌گوید "فضل الله" . این جهان‌بینی عملی است.


خدا در آیه‌ی آخر سوره‌ی طلاق می‌فرماید: خدا همان کسی است که هفت آسمان و همانند آن‌ها هفت زمین را آفرید. فرمان در میان آن‌ها فرود می‌آید تا بدانید که خدا بر هر چیزی تواناست و به راستی دانش وی هر چیزی را  در بر گرفته است.

این جهان‌بینی علمی است. یعنی بدانی که همه چیز دست خداست.


انسان برای اینکه انسان عقلی و شرعی بشود (تجلی بندگی) باید از ظاهر شروع کند. باید ظاهر خودش را هرچه بیشتر به ظاهر رسول الله شبیه بکند. کم‌کم این ظاهر روی باطن تاثیر می‌گذارد و چشمه‌های ایمان از درونش جاری می‌شود. البته نباید در ظاهر دوست خدا باشیم و در باطن دشمن او. این می‌شود ظاهرسازی.


 اما در مقابل ظاهرسازی، حفظ ظاهر است؛ یعنی اگر در باطنمان جهان بینی درستی هم نداریم و ایمانمان ضعیف است اما ظاهرمان را حفظ می کنیم برای تقویت ایمان. این کار چون با هدف درست انجام می‌شود مذموم نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۴۰
عقیله عشق
دوشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۱۰ ق.ظ

دعوت جلسه‌ی اردیبهشت ماه

یا کریم

 

من هیچ وقت عملی نداشته‌ام تا برای طلب کردن از تو، دست پر باشم. اما نمی‌خواهم فقط این را بگویم؛

می‌خواهم بگویم: من هیچ وقت حتی طلبِ آن چنانی‌ای هم از تو نداشته‌ام.

می‌اندیشم اگر قرار بود تو، برای عطاهایت، به خواسته‌های من نگاه کنی،

وای! تصور کن، چه آشفته‌بازاری...؛ پناه می‌آورم به تو از آتشِ خواسته‌های کوته‌بینانه‌ی خودم. 

تو هر چه داده‌ای از مِهرِ پروردگارانه‌ی خودت بوده، از روی بزرگواری و صفتی فراتر از بزرگواری.

 

نمی‌خواهم بگویم چه‌قدر خوبی که به همان‌هایی هم که به خیال خود، جایی برای تو توی زندگی‌شان باز نمی‌کنند، هستی می‌بخشی و آن هم به بهترین شکل؛

می‌خواهم بگویم: اصلاً چرا راه دور؟ من هم می‌توانم همان آدمی باشم که هیچ وقت تو را ندانسته.

اما تو، به همه‌ی کسانی که نمی‌شناسندت هم نور می‌دهی ..

وقتش شده. راه رفتن را یادم بده تا کم‌کم برای پرواز آماده شوم.

شب‌های قدر دور نیستند...  




هیئت

چهارشنبه 1 اردیبهشت

ساعت 16

سخنران جناب آقای منصوری

نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۱۰
عقیله عشق
شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۲۴ ب.ظ

خلاصه‌ی جلسه‌ی فروردین‌ ماه

بسم الله

در این جلسه هیأت، گعده‌-ارائه‌ای حول محور "تقوا" و آثار آن در انسان مؤمن از منظر قرآن داشتیم. 

با توجه به آیات 130 تا 136 سوره مبارکه آل عمران:

-         ... خداوند در ادامه توصیه به تقوا می‌فرماید: و أطیعوا الله و الرّسول لعلّکم تُرحمون؛ نخست این سوال مطرح می‌شود که مگر اطاعت از رسول، جز اطاعت از خداست که ذکر آن را لازم دانسته؟ می‌توان گفت این تأکید، خط بطلانی ست بر ادعای کسانی که خود را مطیع پروردگار می‌داسنتند، اما از اوامر پیامبر پیروی نمی‌کردند. نکته بعد، مربوط به واژه رحم است. اگر دقت کنیم، عمده فکر ما این است که در مواقع اظهار ضعف، بی‌عملی و مرتکب اشتباه شدن رحم خدا را طلب می‌کنیم. حال آن که قرآن نگاهی درست عکس این را تعلیم می‌دهد و آن، طلب رحم کردن از خدا به واسطه اطاعت از او و پیامبرش است. 

-         در آیه بعد، توصیه به مُسارعت در رسیدن به مغفرت پروردگار و بهشت می‌کند. نکته اول این که اسلام به انسان نمی‌گوید نیروهایت را خرج نکن و در دنیا ندو! و هر که این را استنباط کند درست نفهمیده. قرآن می‌گوید تلاش و رقابت بکن اما برای هدفی که در شأن تو انسان- باشد. می‌گوید حتی آسمان و زمین هم کم است برای تو.

مغفرت یعنی التیام دادن و پر کردن یک خلأ. درباره زخم مثلاً تصور کنید که چگونه ترمیم می‌شود؛

 این نیست که ما منفعلانه استغفار کنیم؛ بلکه باید با سعی و عمل در صدد جبران کاستی‌ها و خطاهای گذشته برآِییم تا مشمول غفران خداوند بشویم. درست مثل وقتی که در مسیر سفر، بیش از حد استراحت و سستی کرده باشیم. حال اگر رسیدن به مقصـ(و)د در زمان مشخص برایمان مهم باشد، بقیه راه را سریع‌تر خواهیم رفت.

-         آیه 134 به سراغ ویژگی دیگری از اهل تقوا می‌رود: الذین ینفقون فی السرّاء و الضرّاء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس؛ درباره انفاق باید گفت این عمل باید در همه حال، مفید و سازنده باشد. نه این که بدون دقت و به دلخواه خرج کنیم و بعد نام آن را انفاق بگذاریم. باید به نیازهای جامعه اسلامی دقت کنیم و حتی بین دو نیاز بتوانیم اولویت را تشخیص دهیم. 

معنای کظم غیظ این نیست که کلاً خشم را در خود بکشیم. کما این که در جای دیگر توصیه دارد: اشدّاء علی الکفار رحماء بینهم. بلکه منظور این است که اهل تقوا بر اساس احساس خشمشان تصمیم نمی‌گیرند؛ هنگام عصبانیت دست به عمل نمی‌زنند تا بتوانند از عقل خود برای تصمیم استفاده کنند. 

-         آیه بعد می‌فرماید اهل تقوا وقتی مرتکب گناهی می‌شوند یا به خود ستمی می‌کنند، سریع به یاد خدا می‌افتند و از او مغفرت می‌خواهند (یا همان تعریف) و البته تنها خداست که قادر است با غفران خود، اثر گناه را از بین ببرد. در جای دیگری هم آیه عجیبی ست که می‌فرماید إنّ الذین اتّقوا إذا مسّهم طائف من الشیطان تذکّروا ... (آیه 251 سوره مبارکه اعراف). یاد خدا حربه ماست علیه شیطان و این خیلی مهم است. 

-         در نهایت مجدداً به پاداش حقیقی اهل تقوا اشاره می‌کند و بر عامل بودن تاکید می‌کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۲۴
عقیله عشق
سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۱۱ ق.ظ

دعوت جلسه‌‌ی فروردین ماه

هو الاول و الآخر

باز متولد می شویم. روی قلب، سوی عقلمان، به شماست.
کاممان به تربتتان باز می شود و صوت هدایتتان در گوش ما اذان و اقامه می خواند؛
یک دستمان حامل قرآن و دیگری بر سینه ی ارادت به محضرتان،
دوباره ایستاده ایم که دوباره ایمان بیاوریم...

تقصیر واژه ها نیست که به چشم سرهای ما عادی و سبک معنا می آیند. گاهی کوتاهی از ماست و بسته بودن چشم دل هایمان.
***
سلام بر دعوت کنندگان به الله
و راهنمایان به سوی خشنودی های او
و آنان که در حب خدا، به کمال رسیده اند ...

... مسیر خلق در بازگشت به سمت شماست
و حسابرسی آنان با شماست

شمایید "صراط اقوم" - استوارترین راه..

و آن چه را خداوند از 
ولایتتان به ما اختصاص داد،
 نعمتی ست برای پاکیزه بودن سرشت ما، و پاک شدن وجود ما، و تزکیه ای برای ما، و کفاره گناهان ما... 
***
دوباره تمام زندگی مان را با ولایتتان محک میزنیم،
که عیار کائنات را مگر با
نگاه رضای شما نمیسنجند.



هدف این است که مهم ترین اصول و پایه های اسلام را بشناسیم، سپس به آن ها ایمان بیاوریم و بعد از آن زندگیمان را بر اساس آن ها تنظیم کنیم.لذا ناگزیریم در ابتدا در مورد کیفیت ایمان و نتایج ایمان بحث کنیم.
در واقع میخواهیم مهمترین پایه های فکری اسلام به صورت یک طرح کلی،همه جانبه و کاربردی تببین شود.
در هیئت فروردین، گعده ای حول این موضوع در چارچوب قرآن کریم خواهیم داشت. 
این بحث انشالله در گعده های آتی ادامه خواهد یافت.

هیئت

چهارشنبه 18 فروردین

ساعت 16

نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۱۱
عقیله عشق
شنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۵۵ ق.ظ

دعوت جلسه‌ی اسفند ماه

بسم الله..

و مادرِ ما؛ فاطمه...

مادرِ «حسن» و «حسین» بودن، عادی نیست. منحصر به فرد است؛ منحصر به شما. دختری مثل «زینب» پروراندن، اصلاً معمولی نیست. اما الان دلم می‎خواهد از همین افقِ پایین خودم شما را نگاه کنم. بعد مثل همیشه دلم فشرده بشود برای لحظه‌های معمولیِ مادری که معمولی نبود. برای مادری که وقت بازی، برای حسن و حسین‌ش شعر می‎سرود؛ شعرهای نغز بداهه. مادری که بلد بود وسط همان شعرهای بداهه، وقتی که پسرکش را بالا می‎انداخت، حرف‌های قشنگ بزند؛ «اشبه اباک یا حسن/ واخلع عن الحق الرِسن»1. برای مادری که بلد بود، برای پسرش بخوانَد؛ «تو مثل پدر من شده‎ای، اصلاً شبیه علی نیستی»2! تا لبخند روی لب‎های همسرش بنشاند. برای مادری که مهره‌‎های گردنبندش را می‎ریخت کف زمین که میان بچه‌ها مسابقه بیافتد برای جمع‌کردن‌شان ... برای مادری که روشنی و گرمی خانه‌ی کوچکی بود در نزدیکی مسجد پیام‌بر... امروز از صبح، همه‌اش دلم برای مادری که در جوابِ سلام بچه‌هایش می‌گفت: «سلام روشنیِ چشمم»، «سلام میوه‌ی دلم»3 فشرده می‌شود. من همین پایین‎ها هم قدری شبیه شما بشوم خوب است.

-مریم روستا-

هیئت

چهارشنبه 5 اسفند ماه

ساعت 15 

با حضور جناب آقای شکوهی

نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1




1. حسن! مثل پدرت باش، ریسمان را از گردن حق باز کن! 
2. انت شبیه بابی/ لست شبیهاً بعلی
3. و علیک السلام یا قره عینی و یا ثمره ،فؤادی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۵۵
عقیله عشق
سه شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۲۳ ق.ظ

خلاصه‌ی جلسه‌ی بهمن ماه

بسم الله ...

 

در اواخر دوره ی قاجار(کمی قبل از حکومت رضا خان) آیت الله حائری با همکاری چند تن از علما مانند آیت الله اراکی و آیت الله قاضی حوزه ی علمیه ی قم را تاسیس کردند. عده ای از علما به غیر از فقه و اصول و معقولات به دنبال فراگیری فلسفه رفتند به خاطر نیازهای روز جامعه( در آن دوره دهریون در جامعه در حال بروز و ظهور بودند و به عناوینی ماده گرایی را مطرح می کردند.) از جمله ی این علما امام خمینی و علامه طباطبایی بودند.


در سال 1322 امام به نجف سفر می کنند و در جلسات درس آیت الله قاضی شر کت می کنند. امام سوالاتی داشتند راجع به عرفان عملی و اینکه چگونه می شود آدم عارف باشد و وارد اجتماع شود.

آیت الله قاضی در منزلشان خواستار دیدار امام می شوند و به ایشان می گویند: " شما پرچمی را بلند می کنید که این پرچم به سختی بلند می شود. خون های زیادی ریخته می شود ولی توجهی نکنید. با همان زبانی که صحبت می کنید با همان روش ادامه بدهید". امام برمی گردند ایران.


در سال 1323 یکی از دهریون کتابی می نویسد به نام"اسرار هزار ساله" و در آن وحی الهی را رد می کند و می گوید که نبوت یعنی بالا رفتن شعور انسانی برای هدایت بعضی از افراد.

امام یک ماه درسشان را تعطیل می کنند. کتاب "کشف الاسرار" را در پاسخ کتاب اسرار هزار ساله می نویسند. این کتاب بعد از یک ماه منتشر می شود و در شهرهای مختلف دست به دست می گردد و بسیار معروف می شود. امام اسمی از خودشان در کتاب نمی آورند.

بعد از آن اعلامیه ی قوموا لله را در یزد می نویسند و در آن قیام فقط برای خدا را توضیح می دهند. تعداد زیادی طلبه می آیند در جلسات ایشان شرکت می کنند.


در سال 1340 اصلاحات ارضی مطرح می شود. امام حرفشان را با مردم می زنند: می خواهند ثروت شما را بگیرند. می خواهند شما دانشمند نداشته باشید. من رد پای کشورهای قدرتمند را می بینم.


سال 1342 امام تا لبه ی اعدام رفتند. روحانیون 103 تا امضا جمع می کنند و مانع اعدام می شوند.


سال 1343 امام سخنرانی شدیداللحنی علیه کاپیتولاسیون می کنند و در آن مستقیما شاه را خطاب قرار می دهند. حکومت ایشان را به نجف تبعید می کند. کاری که امام در نجف می کنند زهد و تقوا و عبادت و سکوت است.


در سال 1346 امام نامه ای به هویدا می نویسند: ردپای سه چیز را در ایران می بینم: آمریکا، اسرائیل و بهائیت


سال 1356 شاه چهار اشتباه می کند:

1-مرگ مشکوک دکتر شریعتی:

سوم تیر 56 تظاهرات مردم و سر دادن شعار مرگ بر شاه

2-مرگ مشکوک حاج آقا مصطفی

امام در اطلاعیه ای می گویند که این(مرگ حاج آقا مصطفی) از الطاف خفیه ی الهی است.

3-شاه بیماری داشت و این را مخفی کرده بود.به نزدیکانش در دربار گفته بود که پسر من عرضه ی آن را ندارد که مقابل خمینی بایستد. کار خمینی را خودم باید یکسره کنم. دستور می دهد مقاله ای می نویسند که خمینی سید هندی است. ایشان حرف های اسلامی نمی زند. او کمونیست است. ارتجاع سیاه و ارتجاع سرخ گره خورده.

مردم قم در خیابان‌ها تجمع می‌کنند و حادثه ی 19 دی رخ می دهد.

4-دعوت شاه از کارتر

کارتر رسما و با صراحت از شاه حمایت می کند و با هم مشروب می خورند. این حرکت باعث اعتراض مردم می شود و مردم تهران فورا بیرون می ریزند.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۲۳
عقیله عشق
يكشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۴۷ ب.ظ

دعوت جلسه‌ی بهمن ماه

بسم الله...

کودک، چشم باز میکند.
دیگر خوب متوجه شرایط اطراف است.
به نیکی ها لبخند میبخشد.
به زشتی ها، اخم ارزانی میکند.

توی دویدن هایش آن قدر نشاط دارد که نزدیک است به پرواز درآید.

کودک،
در حال گام برداشتن
قد میکشد.

لباس های کوچک شده اما هنوز نونوارش را به کودکان عزیز هم محل میراث میدهد.

موقر شده است.
بیشتر میداند.
بیشتر سرد و گرم چشیده است.

سنگ به پایش میگیرد؛ سکندری میخورد،
اما
حواسش هست که نیفتد.

ارکان جسم و روحش را متمرکز میکند
و باز نمی ایستد
از رفتن 
و می اندیشد:
برای آبادی و آزادی
جز ایستادن
و رفتن
راهی نیست.


هیئت

چهارشنبه 7 بهمن ماه

ساعت 15 

با حضور سرکار خانم برزگر

نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۴۷
عقیله عشق
يكشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۹ ب.ظ

دعوت جلسه‌ی دی ماه

بسم الله..

اولِ حرکتش، گفته بود هر کس می‌خواهد «مُهجه»‌اش را در راه ما ببخشد و فدا کند، با ما بیاید. «مهجه» یعنی خونِ قلب. خونِ دل. لابد کنایه از عمق همراهی و وفاداری است. بعضی‌ها قیام کردند و همراهش شدند. خون دل‌شان را ریختند به پای او. بعدترش توی زیارت عاشورا به آن صحابه‌ی رویایی با «الذین بذلوا مهجهم دون الحسین» اشاره می‌کنیم. دعا می‌کنیم خدا قدم‌های ما را هم مثل آن‌ها ثابت و صادق قرار بدهد..
و کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا...

آسان نیست. نمی‌شود همراهی‌ات سطحی و شعاری باشد. باید خونت را بگذاری وسط. خون دلت را...
قافله در راه است...
صدای هل من ناصر امام عصر را می شنوی...؟


( در صفحه ی تقویم، شبی مانده تا آغاز ولایت امام زمانمان... )

+ در هیئت این ماه انشالله، حلقه بحثی پیرامون معرفةالنفس و رساله ی لقاء الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی برقرار خواهد بود و سخنرانی نخواهیم داشت‬

هیئت

چهارشنبه 2دی

ساعت 15 

نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۴ ، ۱۹:۱۹
عقیله عشق