هیئت عقیله عشق (س)

هیئت دانش آموختگان مدرسه ی فرزانگان1 تهران

هیئت عقیله عشق (س)

هیئت دانش آموختگان مدرسه ی فرزانگان1 تهران

طبقه بندی موضوعی
يكشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۱۷ ب.ظ

خلاصه جلسه آذرماه

بسم الله...


ادامه ی بحث معرفت نفس:


آن چیزی که زندگی دنیایی را از زندگی قبل از دنیا و بعد از آن متمایز می کند زندگی اجتماعی(اعتباری) است. اگر اجتماع نبود و فقط خودم تنها بودم بسیاری از روابط و مناسبات مثل مالکیت، ریاست، زوجیت و ... وجود نداشت.

هرچه بشر جلوتر آمد اعتبارها بیشتر شد. در واقع یک جور اعتبار در اعتبار به وجود آمد و روابط و مناسبات پیچیده تر شد. ما برای اداره ی زندگی مجبور به اعتبارسازی شدیم. زبان از جمله ی این اعتبارسازی هاست.

بدن، قوه ی عامله ی ماست. ما با این بدن عمل می کنیم. بدن ما یک سری بایدها و نبایدها برای ما ایجاد می کند؛ مثلا من تشنه ام باید آب بخورم یا خسته ام باید بخوابم.

هر کسی با یک سری بایدها و نبایدهایی زندگی اش را پیش می برد تا هنگام مرگ که این قوه ی عامله(بدن) از کار می افتد.

خدا یک مجموعه ای از بایدها و نبایدها را به عنوان دین به وسیله ی نبی برای ما فرستاده است. دین هم در واقع اعتبارسازی کرده است اما ظاهر اعتباری دین، باطنی دارد.

برای رسیدن به حقیقت باید اعتبارسوزی کنیم یعنی از ظاهر رد شویم و به باطن برسیم.(البته این بدین معنا نیست که ظاهر اعمال را ترک کنیم بلکه باید توجهمان به باطن باشد.)

ما باید دائما با خودمان خلوت کنیم. اگر درگیر امر و نهی خدا شویم دیگر به دنبال تفاخر و تکاثر و... نمی رویم.

هر چقدر که متخلق تر و متشرع تر شویم خودیاب تر می شویم. اگر قرار است به خودم برسم باید مقید به این بایدها و نبایدها باشم.


پی‌نوشت: برای دریافت کف‌دستی‌های جلسه‌ی آذر ماه به ادامه‌ی مطلب بروید.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۴ ، ۲۲:۱۷
عقیله عشق
شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۲۲ ب.ظ

دعوت جلسه‌ی آذرماه

« بسم رب الحسین »

سلام
-از من -که هیچ ام، و از روی وهم، کلمه ای برای خود به دوش می کشم
-...بر تو -که خود همه ای، و از تنگ نظری ست که در واژه ای خلاصه ات کرده م 

سلام را از خدا وام گرفته ام، برای تسلیم تمام هستی ام در پیشگاهت؛

و مگر انسان، جاودانگی را برای چه می خواهد، جز افتادن -تمآم قد- به پای تو؟

تمام روز، کمال شب و دوام آسمان ها و زمین، ذره ذره سلام بر تو اند که در چشم های کم سوی ما "زمان" می نمایند

عمر ما در این دنیا، زیارت شما را فقط مشق کردن است؛

که فنای فی الله
و بقای بالله
برای سلام بر توست:


السلام علیک یا ابا عبد الله

و علی الارواح التی حلت بفنائک
علیک منی سلام الله
ُابداً ما بقیت
و بقی اللیل و النهار

و لا جعله الله آخر العهد...


هیئت

چهارشنبه 4 آذر

ساعت 15 

با حضور سرکار خانم سلگی

نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۴ ، ۲۳:۲۲
عقیله عشق
سه شنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۰۱ ب.ظ

خلاصه‌ی جلسه‌ی آبان ماه



بسم الله..


هبوط، به خاطر توجه انسان به بدن و مطرح شدن "من" بود. بزگترین مشکل ما هم این است که خودمان را بدن تصور میکنیم.

خدا انسان رو بر خودش شاهد می گیره و بعد می پرسه أ لستُ بربّکم؟ یعنی ما رو نشان می ده و از خودش سوال می کنه.

اصلاً روش ویژه ی قرآن که در هیچ یک از تفکرات گذشته مطرح نشده این است: معرفة النفس بهترین و سهل الوصول ترین روش برای رسیدن به حقیقت توحید است. در این مسیر هم دستورالعمل ها همان شریعت (واجبات و محرمات) است و دین آمده برای همین معرفت. دین چیزی جز فطرت ما نیست که به بیان تشریع در آمده.

برای رسیدن به توحید باید از خود عبور کرد. هرکاری می کنیم یا از من حقیقی دورمون می کنه، یا ما رو خودیاب تر می کنه.

یک لحظه توقف در "من" نیست... این "من" سیاله واگر میخوایم مراحل رو طی کنیم، باید در خودمان طی کنیم؛ از یه "من" شروع میکنیم، در یه "من" سیر میکنیم، و به اون حقیقت "من" میرسیم. ما توی این مسیر با تقابل عشق و عقل استدلالی مواجه هستیم. باید یه جوری بشیم که جز محبت خدا چیزی برامون تاثیرگذار نباشه.

وقتی در پی ایده آل ترین چیزا هستیم، در واقع داریم توحید رو میخوایم ولی مصداق رو گم کرده ایم.

برای رسیدن به این معرفت، بزرگان دستوراتی دارند:

- حتی الامکان باید به خودمون خلوت بدیم.

- سکوت خیلی ثمرات داره و اکثر آفت ها از زبان ه.
- اشک برای امام حسین راه رو برای ما باز میکنه. حتی این اشک مرتبه هم داره و کسی که بر زخم ها گریه می کنه با کسی که از روی محبت اشک می ریزه فرق داره.
- نماز، گزارش وجود ماست که خودمون رو به خودمون گزارش بدیم و بفهمیم چی هستیم.

 

قرآن که ریشه واژگانی اش "قرء" است، در واقع انسانِ قرائت شده ست.. وقتی قرآن رو میخونیم داریم خودمون رو بازخوانی میکنیم. باید همه آیات رو به خودمون بگیریم، حس کنیم به خودمون نازل شده.اما بعضیا انقد از خودشون دور شدن که قرآن براشون "لایزید الظالمین الا خسارا"* می شه.


* سوره اسرا آیه 82


پی‌نوشت: برای دریافت کف‌دستی های جلسه‌ی آبان‌ماه به ادامه‌ی مطلب بروید.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۴ ، ۲۳:۰۱
عقیله عشق
شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۳۴ ب.ظ

دعوت جلسه‌ی آبان‌ ماه

بسم الله..

 

یاران حسین(ع) یکی پس از دیگری برای رفتن به قربان گاه به نزد او می آمدند و می گفتند : «السّلام علیک یابن رسول الله!»

 و حسین(ع) پاسخ می داد و می گفت:« علیک السّلام. ما از پی شما می آییم؛» و این آیه را تلاوت می کرد:«فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا: برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند. »

 

گفت یاران وقت جانبازی رسید

وقت اقبال و سرافرازی رسید

عید قربان است میدان رضا

هر که را باشد سر ما الصلا

 

***

هیئت

چهارشنبه 6 آبان

ساعت 15 

با حضور سرکار خانم سلگی

نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1




از اینجا می‌توانید پوستر را دریافت کنید.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۴ ، ۱۴:۳۴
عقیله عشق
شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۰۷ ق.ظ

خلاصه‌ی جلسه‌ی مهرماه

بسم الله ..

 

معرفت نفس:

روایتی داریم از امیرالمومنین علی(ع):

تعجب می کنم از کسی که خودش را نشناخته و دنبال علوم دیگر است.

بزرگانی مثل علامه حسن زاده ی آملی معتقدند که علت عجز بشر از شناخت طبیعت و اطرافش، نشناختن خودش است.

خودشناسی:

ما وقتی به خودمان اشاره میکنیم و میگوییم من، منظورمان از این من چیست؟

در واقع ما خودمان را بدن تصور می کنیم و همه ی اشیا را خارج از خودمان می بینیم.

انسان قبل از اینکه به این زندگی دنیایی بیاید یک زندگی داشته؛ اما چه کسی(آن زندگی را) یادش می آید؟

مرحوم علامه طباطبایی با استناد به آیات و روایات، بسیار محکم اثبات می کنند که آن زندگی وجود داشته.

این من دچار نسیان شده چون اگر ما خودمان را به یاد بیاوریم، همه ی آن عوالم را می توانیم به خاطر بیاوریم.

ما انسان ها به طور مشترک زیبایی ها و خوبی ها را دوست داریم، به اخلاق قائلیم و ... ؛ این نشان دهنده ی این است که انسان ها در جایی مفتون به یک فطرت شده اند منتها موطن را فراموش کرده اند.

این من سه مرحله را طی می کند:

 

1.      عالم امر(ذر):

قبل از ورود به دنیا در آن عالم بودیم.

  •  اخذ میثاق از انسان ها:

...و اشهدهم علی انفسهم الست بربکم قالوا بلی١

همین که انسان به وجود خودش شهادت بدهد کافی است؛ بعد از شهادت به خود آدم به رب بودن خدا جواب بلی میدهد.

  • خلیفه قرار دادن انسان2:

آن اسمایی که خدا به انسان آموخت چه هستند؟

اسماء از جنس غیب سماوات و ارض است. در واقع خزاین غیب، اسماء هستند.

حقیقت همه ی موجودات در وجود انسان است و وقتی این حقایق تنزل پیدا کردند در این دنیا شده اند اشیا و حیوانات و ملایک و... . هرچه موجود می بینیم و نمی بینیم در انسان جمعند. جسم ما هم حقیقت نازله ی ماست.

  • نفخ روح یعنی چه؟3

نفخ روح به معنای دمیدن حقیقت در وجود انسان است.

  • دادن امانت به انسان4:

این امانت چیست؟

بعضی گفته اند که همان تکالیفی است که انسان به آن مکلف شده است.

برخی گفته اند که این امانت، ولایت است.

ظَلُوم وً جَهُول که در انتهای آیه آمده، به این معنا است که: انسان به خودى خود فاقد علم و عدالت بود، ولى قابلیت آن را داشت که خدا آن دو را به وى افاضه کند، و در نتیجه از حضیض ظلم و جهل به اوج عدالت و علم ارتقاء پیدا کند

2.هبوط:

آمدن به زمین باید برای بشر تقدیر می شد تا این کمال را طی کند.

3. مرگ:

اکثریت آدم ها تا مرحله ی مرگ تصورشان از من، بدن است. هر چه وابستگی انسان به دنیا بیشتر باشد جدا شدن از بدن سخت تر است.

 


 

1 -اعراف 172

2 -بقره 30

3- حجر 29


پی‌نوشت: برای دریافت کف‌دستی‌های جلسه‌ی مهرماه به ادامه‌ی مطلب بروید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۴ ، ۰۱:۰۷
عقیله عشق
سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۶:۳۴ ق.ظ

دعوت جلسه‌ی مهرماه

بسم الله...

جاهلیت ریشه در درون آدم دارد و اگر آن مشرک بت پرست که در درون آدمی ست ایمان
نیاورد، چه سود که بر زبان لااله الا الله براند؟
 آنگاه جانب عدل و باطن قبله را رها می کند و خانه ی کعبه را عوض از صنمی سنگی
می گیرد که روزی پنج بار در برابرش خم و راست شود و سالی چند روز گرداگردش
طواف کند...
آیا خلافت، مسند خلیفة اللهی انسان کامل است در خدمت اقامه عدل و استقرار حق،
یا اریکه قدرت دنیاپرستان دغل باز است که چون میراثی از پدران به فرزندان
منتقل شود ؟
آیا آنان نمی دانستند که خلافت امتیازی موروثی نیست که از پدر به فرزند ارشد
انتقال یابد ؟*


*از یادداشت های شهید آوینی


+این روزها که قربان کردن نفسانیت هایمان به پای تو،
و هم پیمانی با امام مان در غدیر،
روحی تازه در ما می دمد،
بر دل ما از حج خونین داغی ست..
یا اله الحق! داد مظلومان را از ظالمان بستان..



هیئت
چهارشنبه 8 مهرماه
ساعت 16
نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان1

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۰۶:۳۴
عقیله عشق
جمعه, ۶ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۱۳ ب.ظ

خلاصه‌ی جلسه‌ی شهریورماه

بسم الله

 

در ادامه ی بحث جلسه ی قبل

گفتیم که اگر خدا خداست، ما بنده ایم ..

اگر مولاست ما می شویم عبد.

رابطه ی انسان با خدا می شود پرستش و خضوع و سجده.

سجده و خضوع از قلب انسان می جوشد و در تمام قوای انسان جاری می شود. البته ممکن است جایی این چشمه بد بجوشد، و به تمام قوای انسان نرسد مثلا بعضی ها مومن اند ولی گناه میکنند..

همه ی عالم در برابر خدا باید سجده کند.فقط وجود ما نباید پر از بندگی شود، همه ی عالم باید در مقابل خدا خضوع کند...

ساحت ها و افق های پرستش از درون انسان به بیرون او گسترده می شود انسان باید همه ی شئون زندگی اش به سوی خدا باشد.

کل تاریخ بشریت را که ببینیم ، مانند زندگی یک انسان است فراز و فرود دارد ، توبه میکند، و در نهایت با ظهور حضرت حجت (عج ) عاقبت به خیر می شود.

 

قرآن را که مطالعه میکنیم هیچ بحثی در مورد وجود خدا نداریم، دعوا بر سر الله نیست.. دعوا سر ربوبیت است .."الحمدلله رب العالمین"

 

انبیا که می آیند، بینه می آورند، انبیا که می آید جامعه به هم میریزد. چه کسی در مقابل انبیا می ایستد؟ فرعون، طاغوت ،ائمه کفر . انبیا با کسانی که مانع دعوند مبارزه میکنند. ملآ به کسی میگویند که چشم را پر میکند، چهره است . شخصیت های سیاسی و اصلی طاغوت.در آیه 127 سوره ی اعراف میبینیم که فرعون هم اله داشته و خودش را اله نمیدانسته.

فرعون ادعای الهیت نمیکند، ادعای ربوبیت میکند2.رب یعنی همه کاره، از صفر تا صد وجود ما دست اوست.یعنی اگر رزقی می آید ، رحمتی می آید همه دست اوست.. کسانی که در مقابل انبیا می ایستند قبول دارند که خدا وجود دارد و آسمان ها و زمین را آفریده است 3. ولی میگویند بقیه اش به او مربوط نیست!

 

موسی به فرعون میگوید 4 بنی اسرائیل را با من بفرست، این یعنی کار باید بیفتد دست رسول رب ، یعنی کار باید بیفتد دست رب! این یعنی چون رب ما اوست، همه چیزمان را باید بدهیم دست او..

همین که کار را بسپاری دست رب، دعوا ایجاد میکند5. دعوا سر قیامت نیست ، خدا میگوید یک روزی هست که بر محور ولایت جداتون میکنم.. دعوا سر این است.. روز فصل..6


 

1- "وَقَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَونَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِیُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ وَیَذَرَکَ وَآلِهَتَکَ " و سران قوم فرعون گفتند آیا موسى و قومش را رها مى‏کنى تا در این سرزمین فساد کنند و [موسى] تو و خدایانت را رها کند.

2- "فَقَالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَى" و گفت من پروردگار بزرگ شما هستم. نازعات آیه 24

3- "وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ"  لقمان آیه 24

4- "قَدْ جِئْتُکُم بِبَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنِی إِسْرَائِیلَ"  من دلیل روشنی از پروردگارتان برای شما آورده‏ام، بنابراین بنی اسرائیل را با من بفرست. اعراف آیه 105

5- "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاء تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءکُم مِّنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیَّاکُمْ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ " اى کسانى که ایمان آورده‏اید دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى برمگیرید [به طورى] که با آنها اظهار دوستى کنید و حال آنکه قطعا به آن حقیقت که براى شما آمده کافرند [و] پیامبر [خدا] و شما را [از مکه] بیرون مى‏کنند که [چرا] به خدا پروردگارتان ایمان آورده‏اید . - ممتحنه آیه 1
6- "إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کَانَ مِیقَاتًا "همانا روز جدایى وعده‏ گاه است. نبا آیه 17




۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۱۳
عقیله عشق
دوشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۰۱ ب.ظ

دعوت جلسه ی شهریورماه

یا رئوفاً بالعباد


فرآیند «نمک گیر شدن»، فرآیند عجیبی ست. وقتی آدم سر سفره کسی می نشیند و از غذا و نمک سفره اش می خورد، اگر یک لحظه فکر کند این خوراک با وجود او چه خواهد کرد، شاید دیگر خیلی سخت حاضر باشد مهمان کسی شود؛ شاید هم تمام عمر اشتیاق خوردن یک «خُرده نان» از دست یک نفر، بی قرار کند آدم را. اگر می شد حساب کرد هر لقمه غذایی که فرو می دهیم چقدر در مرگ و تولد هر یک از سلول های پیکرمان موثرند، در به درِ پاک ترین روزی ها می شدیم.


روی زمین، بعضی ها بدجور آدم را نمک گیر می کنند؛ یک طوری که هیچ وقت نمی شود آن را واقعاً جبران کرد. آن قدر که آدم بگوید: پس، ازین به بعد، حرف، فقط حرفِ شما... روی زمین، بعضی ها اگر نان هم ندهند، زندگی می بخشند و تمام عمر آدم را مدیون خودشان می کنند. روی زمین بعضی ها آدم را برای همیشه به خانه -بخوانید حریمِ- خود راه می دهند، و اگر نباشند این خانه ها، نداری، آدم ها را بی چاره می کند.

خانه ی بعضی ها بهشت است روی زمین.



السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع) ...


هیئت
چهارشنبه 4 شهریور
ساعت 16 
با حضور حاج آقا شریفیان

نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۰۱
عقیله عشق
جمعه, ۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۲۴ ق.ظ

خلاصه‌ی جلسه‌ی مردادماه

بسم الله ...


ما در این عالم با دعوت ها و صداهای مختلفی مواجه هستیم و از هر سو هر کسی ما را به سمت خودش دعوت می کند و سفره ای را جلوی ما پهن می کند. از مکاتب بزرگ گرفته تا خرده فرهنگ های کوچک. دوستانمان،صدا و سیما و ماهواره و اینترنت و... هر کدام ما را به فضا و محیطی دعوت می کنند.

چگونه و با چه ملاکی باید از بین این دعوت ها انتخاب کنیم؟


انسان قوای عاقله دارد و این قوا ، قوای سنجشی انسان است اما به غیر از این باید معیاری برای سنجش و مقایسه داشته باشیم.

این معیار از کجا باید بیاید؟

دین هم یک دعوت است و ما را به یک شهر دعوت می کند.شهری که در آن خدا را یک جور میبینیم، انسان را یک جور میبینیم، و همه چیز قواعد و قوانین خاص خودش را پیدا می کند.


برای اینکه این دعوت را بسنجیم دو مرحله را باید طی کنیم:


گام اول: ببینیم این دعوت ما را به چه فضا و محیطی دعوت می کند.

گام دوم: برای هر سنجش جز ترازوی دو کفه ای، نیاز به یک معیار است. در واقع معیار، خودم هستم.وجود خودم. نه صرفا اندیشه ی خودم. در دین به این معیار و قالب می گویند فطرت. دعوت باید با این قالب متناسب باشد. وقتی میگوییم اشهد ان محمد(ص) رسول الله، یعنی این که پیامبر! دست شما درد نکند..دعوت شما اندازه ی من بود!

رکن فهمیدن دعوت رسول الله(ص) قرآن است. با غوطه ور شدن در قرآن می شود دعوت پیامبر را درک کرد.

باید با دین انس پیدا کنیم تا بتوانیم مقایسه اش کنیم. یک قسمتی از وقتمان را بگذاریم برای انس با قرآن.ببینیم با این کتاب 600 صفحه ای چه کرده ایم؟

تنها کتابی که ادعایش وجود دارد(فارغ از اینکه قبول داشته باشیم یا نه) بدون هیچ تحریفی از جانب خداست، قرآن است.

پیامبر اکرم معجزاتی داشته اند(مثل شق القمر) ولی ایشان معجزه ی خود را قرآن می دانند. ما باید برویم و با قرآن مواجه شویم.

 

سوره ی مبارکه ی قلم:

عده ای به پیامبر تهمت مجنون بودن زده بودند. در این سوره خدا از پیامبر دفاع می کند.١

رسول خدا به توحید دعوت می کند و در مقابل عده ای ادعا می کنند که توحید نه! و بر شرک اصرار دارند. می گویند دعوت تو غلط است و دعوت ما درست است.خداوند می پرسد که آنها حجتشان چیست ؟ بر چه چیز تکیه می کنند؟٢

در آیه ی 42 می فرماید که من بالاخره این موضوع را کشف می کنم و پرده ها را کنار می زنم.٣

خدا در این دنیا پرده ها را کنار نمی زند. قرار نیست در این دنیا پی بردن به حقانیت رسول خدا طوری باشد که نشود با آن مخالفت کرد. باید بساط شرک و مخالفت با پیامبر در مقابل توحید فراهم باشد.

خدا در روز قیامت مردم را به سجده دعوت می کند ولی عده ای نمی توانند. در آیه ی 43 می فرماید که این ها کسانی هستند که در دنیا دعوت به سجده شدند در حالیکه سالم بودند.4

رسول الله ما را به یک چیز دعوت کرده و آن سجده است.

دین همه اش سجده است. سجده یعنی خضوع، بندگی، خاکساری.

بنده کارش سجده است. این حرف را فقط انبیا زدند.

 

در مقابل توحید، شرک می گوید که بنده ی خودت باش.شیطان آدم ها را به جایی میبرد که ماوای آن ها آتش می شود. یعنی در جایی که آدم ها هنگام پناه بردن به آتش پناه میبرند.5

عبد می گوید که من در هرکاری که می خواهم در زندگی انجام بدهم دعوت به سجده شده ام. مثلا وارد محیط درسی که شدم باید ببینم سجده اش چگونه است. چگونه می شود خضوع کرد.


دین یک درخت است. ریشه ی این درخت خضوع در مقابل خداست. ما مامور به سجده ایم. کسی که در این دنیا  در مقابل خدا گردن کشی کند آنجا هم گردن کش است.

 

1-ما انت بنعمه ربک بمجنون

2-آیات 37 تا 41

3-یوم یکشف عن ساق و یدعون الی السجود فلایستطیعون

4-خاشعه ابصارهم ترهقهم ذله و قد کانوا یدعون الی السجود و هم سالمون

5- سوره ی نور، آیه 57


+ این هم  فایل صوتی سخنرانی جلسه‌ی مردادماه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۴
عقیله عشق
يكشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۴۰ ب.ظ

دعوت جلسه‌ی مردادماه

بسم الله..


تمام دلخوشی من، به نام های شماست. نه از رفتارتان چیزی در من هست، نه از باورهاتان. تمام رابطه ی من با شما به اسم هاتان بند است، به نخ نازک کلمه.
من فقط همین را در خودم سراغ دارم که وقتی اسم هاتان می آید یک جوری م میشود که مثل اول عشق است.
البته این وضعی که من هستم حسودی و ترس دارد. حسودی به آن ها که شما برایشان فقط یک واژه نیستید -وقتی بودن و نبودن اسم هاتان اینقدر فرق میکند پس بود و نبود نورتان و خودتان درون کسی باعث چه اتفاقی می شود؟
ترس هم که معلوم است دارد؛ وقتی تمام معنای زندگی آدم به رشته ی به این نازکی بند باشد، یک روز، فقط اگر یک روز این ریسمان نازک عشق را موریانه ای بپوشاند، ما به کجا پرتاب خواهیم شد؟
به ابدیت لایزال نیستی؟ خلأ مطلق؟

حال من مثل غاری است که قبلا دهانه ای به روشنایی داشته، ولی حالا سنگهای خود ساخته ام تمام مسیر نور را بسته اند. تنها فرقی که بین من با خاک و سنگ اطرافم مانده،این است که پیش از بسته شدن دهانه ی روشناییم، کسی نام های شما را انگار در من فریاد کرده است.

فریاد کرده محمد،علی،فاطمه، رضا،.. الان من مسدود شده ام ولی نه که غار بوده ام هنوز این نام ها در من تکرار میشود. پژواک اسم ها لای دیواره ها و سنگهام مانده. تنها بارقه ی امیدی که حالا هست همین است که رهگذری از اینجا بگذرد و پژواک این نامها را از زیر صخره ها بشنود، سنگها را بزند کنار باز مرا به روشنایی برساند.تمام دلخوشی من، به پژواک نام های شماست. 

چه شیرین است نام هاتان.*


*از خدا خانه دارد، با اندک تصرف


هیئت
چهارشنبه 7 مرداد
ساعت 16 
با حضور حاج آقا شریفیان

نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۴۰
عقیله عشق