بسم الله الرحمن الرحیم
وظیفه ی زن مسلمان در فضای اسلام انقلابی:
- نقش همسری و مادری
از نگاه اسلام زن رکن خانواده است.
- غیر مستقیم: از طریق خانواده
- مستقیم:
o شکوفایی استعدادها و ظرفیت ها
o نیاز اجتماع به زن (در بعضی موارد مثل پزشک زنان واجب کفایی است.)
o خالی نشدن عرصه های مختلف اجتماعی از حضور زنان مومن
o علایق فردی و سلیقه ای
o مکمل نقش زن در خانواده (سرزندگی و روحیه بالاتر)
زن تراز انقلاب اسلامی: زن نه شرقی (اسلام متحجر) و نه غربی (فمنیسم) هزاره ی سوم
الگوی زن تراز انقلاب اسلامی:
1. حضور محجبه در جامعه
2. اولویت خانواده:
- اصل ازدواج (به تاخیر نیفتد)
- وظیفه ی همسرداری
- آرامش خانواده (تلاقی ها را در نظر بگیریم)
3. اصل فرزند آوری
4. تربیت فرزند:
- کمی( حضور کافی در خانه)
- کیفی( کودک زیر ٣ سال نباید حس کند از مادرش دور است و به او دسترسی ندارد.)
بسم الله الرحمن الرحیم
پروردگارا! بر محمد و آل او درود فرست، و انجام کارهایی را که دوست میداری بر من آسان گردان
و مرا به ترک کارهایی که ناپسند میدانی موفق بدار
بار خدایا! مرا از نزدیکترین راههایی که به سوی تو ختم میشود، به وصال خود برسان.
پروردگارا! مرا شکرگزار خودت و از یادکنندگان خویش و ستایشکنندگان خود قرار ده
و مرا به طاعت و بندگی خود وابسته فرما
و راضی به قضایی که اراده فرمودهای قرار ده و از سخط و غضب خویش بترسان
ای مهربانترین مهربانان ...
(بخشی از دعای حضرت فاطمه (س) در طلب حیات طیبه و آسانی امور)
هیئت
جلسه سوم و پایانی از سلسله جلسات جایگاه زن
چهارشنبه 1 شهریور ماه
ساعت 16
نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان
بسم الله الرحمن الرحیم
بانو جان...
ای مهاجره!
با ما از هجرت بگو...
از دل کندن از این وطنهای ظاهری
از پایبندیهایی که باید از پا گسست شان
از نوری که روح آدمی را به خود میکشد
از چشیدن طعم ″رضا″ی محبوب ...
با ما از مقصد راهت بگو!
مشهد الرضا، آشنای دیرین ما،
مأمنی برای توبه و انقطاع.
با ما از منزلگاه بین راهت بگو که برای ما خود مقصود شده!
قم،
که نور پیکر شما را در آغوش گرفته است...
با ما از شبیه خودت شدن بگو
ای اسوهی حسنه!
مدام باد مستی ما از محبت شما
...
هیئت
چهارشنبه 4 مرداد ماه
ساعت 16
به همراه حلقه ی بحث
نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1
بسم الله الرحمن الرحیم
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لَآئِمٍ ذالِکَ فَضْلُ اللهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللهُ واسِعٌ عَلیمٌ
آمده ایم، بله؛ دوباره ما!
-دوباره روییده از اقلیمِ رمضان الکریم -
نه با دستهایی از حاجت لبریز و نه با چشمانی طلبکار
این بار آمده ایم که لایق ت باشیم...
آمده ایم که برایت ساخته شویم. آمده ایم گِل مان را بدهیم دستت ای کوزه گرِ قدسی!...
آمده ایم تا برای آمدن ت آماده شویم.
سنتِ خدا، تکرار تاریخ نیست؛ ما نامه نمیدهیم که بشود نادیده اش گرفت
ما نقشِ "حسین بیا!" را بر جانمان داغ زده ایم.
آمده ایم که خدا دوست مان داشته باشد.
ننشسته ایم و تو ایستاده باشی.
آمده ایم ...
بسم الله الرحمن الرحیم
توبه:
اولین منزل عبودیت توبه است. توبه را به تعویق نیندازیم. هر موقع که حال توبه پیدا کردیم همان موقع توبه کنیم.
بعضی ها فکر میکنند قدرت توبه کردن ندارند این از وسوسه های شیطان است. روایت داریم انسانی که قدرت گناه دارد حتما قدرت توبه هم دارد. یکی از عواملی که باعث توبه میشود حیای از خداست.
حیا: انقباض روح در برابر بدی ها
حیای از خدا نسبت به حیای از اولیای خدا سخت تر است چون:
۱. خدا همیشه هست
۲. او را نمی بینیم
بسیاری از دردها و درها کلیدش توبه است.
شب قدر:
شب زنده داری یعنی چه؟
هر شبی که با یاد خدا باشیم آن شب زنده است. احیا یعنی یک(چند) شب نفس خودت را زنده نگه دار. یعنی خودت را دریاب و ببین.
از امام صادق(ع) روایت داریم «العبودیّةُ جوهرةٌ کُنْهُها الرّبوبیة» یعنی عبادت اولش بندگی و آخرش پروردگاری است.
ثمرات عبودیت:
۱. انسان میتواند کنترل نفسش را داشته باشد.
۲. میتواند کنترل ذهنش را داشته باشد.
۳. مستجاب الدعوه میشود
۴. میتواند در عالم تصرف کند.
هدایت:
هدایت فقط دست خداست.
ثمره ی هدایت خدا چیست؟
انسان شرح صدر پیدا میکند بزرگ میشود. حق را میبیند و لذت میبرد.
ثمره ی ضلالت خدا:
سینه ی انسان تنگ میشود. از حرف حق بدش می آید.
بعضی "صم بکم عمی فهم لا یعقلون " هستند. چرا؟
خدا می فرماید که اگر در اینها خیری میدید حتما هدایتشان میکرد.
عوامل هدایت:
۱. خدا : به وسیله ی سنت ها و الهامات و ...
۲. قرآن
۳. اولیای خدا: در قلب ما تصرف میکنند و می توانند مبدا میل ما را تغییر دهند
۴. قلب انسان
اگر میخواهیم فاسق نشویم( یعنی وقتی گناه کردیم وجدانمان درد بگیرد) باید به دو عامل بپردازیم:
۱. محاسبه ی نفس: یعنی هر کاری که کردیم از خودمان بپرسیم چرا این کار را کردم
۲. توبه
بسم الله الرحمن الرحیم
ای که برای تمام خیرها، امیدمان به توست! (1)
از ماه رجب، پر گرفتیم برای رسیدن به حضورت
در تکاپو برای انقطاع از هر چه جز توست
و انداختن خویشتن مان به آغوش ت (2)
شعبان را نفس میکشیم، با شوق بی اندازه ای به دیدارت که در دلمان انداخته ای
کم کم اذن دخول میخوانیم برای ورود به مهانی ات...
یاد گرفته ایم از کمی قبل، برای زیارتت فکر کنیم. یاد گرفته ایم بخواهیم برای لحظههای بزرگ، آمادهتر باشیم.
مستمان کن از می ات ...
(1) :«یا من أرجوه لکل خیر» بخشی از دعای هر روز ماه رجب
(2) :«هب لی کمال الانقطاع الیک» بخشی از مناجات شعبانیه
هیئت
جلسهی سوم از جلسات سهگانهی رجب، شعبان و رمضان المبارک
چهارشنبه 3 خرداد ماه
ساعت 16
سخنران: سرکارخانم رحمتی
نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه ی بحث دعا
شرح نکاتی از مناجات شعبانیه؛
در مقدمه خود را معرفی میکنیم و در مؤخره خدا را. ضمناً ″مناجات″ یعنی در گوشی [و خصوصی] با خدا صحبت کردن.
"و اسمع دعائی اذا دعوتک واسمع ندائی اذا نادیتک"
انسان نیاز دارد که کسی حرفهایش را بشنود نه برای اینکه حاجتش را برآورده کند؛ برای اینکه ما نیاز داریم که یک گوش شنوا باشد که حرفهایمان را به او بگوییم.
چرا انسان دوست دارد با خدا حرف بزند؟
یا علاقه اش به خدا سرریز است یا نیست و باید این علاقه را بالا بکشد. آن چیزی که محبت به خدا را بالا می آورد ذکر است؛ یعنی همین مناجات ها.
" و اقبل علی اذا ناجیتک"
اگر خدا به ما روی نیاورد اصلاً حس و حال دعا پیدا نمیکنیم.
چرا خدا اقبال نمیکند؟
مانع خود ماییم.
دلمان را به چیزهایی بند کرده ایم.
از چیزهایی میترسیم.
همچنین یککارهایی را باید بکنیم تا حال دعا داشته باشیم؛ به جسم مان توجه کنیم چون مرکب روح است و باید کشش عبادت داشته باشد.
کار دیگر این که ما برای دیگران حتا اگر اکراه داریم وقت بگذاریم تا خدا به ما اقبال پیدا کند.
″فقد هربت الیک″
حکایت ما مثل حکایت کسی است که پدرش میخواهد تنبیهش کند و او راهی نمیبیند جز پناه بردن به همان پدر... و پدر هم دلش نرم میشود.
″الهی هب لی کمال الانقطاع الیک″
شبه انقطاع یعنی مثلاً لحظهای که انسان میخواهد غرق شود، فقط خدا را صدا میزند
انقطاع یعنی انسانی که داوطلبانه در میدان جنگ میرود و از جان خود میگذرد و فقط حواسش به خداست.
«کمال انقطاع» یعنی حالتی که پیامبر داشتند؛ میفرمان من هر لقمه غذایی که میخورم یا بعد از هر بار پلکزدن که میخوام چشمم رو باز کنم هم، به این فکر میکنم که آیا خدا اجازه میده من این کار رو بکنم؟
یعنی دیگر هیچ تکیهای به اسباب دنیوی نماند.
«هبه کردن» هم یعنی چیزی را بی این که کسی شایستگی آن را داشته باشد به او ببخشیم.
″الهی لم اسلّط علی حسن ظنی قنوط الأیاس″
هیچوقت نباید از رحمت خدا ناامید شویم.
ضمیمه ۱ - صلوات: جایگاه ذکر صلوات به گونه ای ست که در حساب و کتاب قیامت، جایگاه هر کسی را مشخص میکنند، بعد صلواتهایش را میآورند تا به اندازه ی هر صلوات یک پله بالا برود...
ضمیمه ۲- سختیهای زندگی: دو گونه سختی در زندگی داریم؛ یا خودمان سبب ایجاد آن میشویم یا خدا. خودمان با جهلمان نسبت به قوانین دنیا یا با گناهانمان، همچنین خدا به برخیها با عقل زیاد، یک سری هم بخاطر خیلی خوب بودنشان، مثل ائمه. یک سری سختیها هم سختیهای خیلی خوبی ست مثل عشق به خدا که کلاً عشق با درد همراه است.
پس در برخورد با رنجها نباید بخواهیم حذف شوند، بلکه باید بخواهیم بهترین بهره از آن رنج نصیبمان شود.
اصلاً این سختیها هستند تا ارتباط ما با خدا حفظ شود و قلبمان تیره نشود.
ضمیمه ۳- بهتر دعا کنیم: وقتی حاجتی دارید، اول دو سه تا حاجت بخواهید، بزرگوارانه و بی ربط به خودتان، مثلاً فرج امام. بعد دو سه تا حاجت اخروی برای خودتان و بعد بروید سراغ حاجات دنیوی. همچنین سفارش شده که زیاد به حاجاتمان دل نبندیم...
بسم الله الرحمن الرحیم
«خداوند پاک، خلایق را به حال خود رها نکرد، بدون این که پیامبری فرستاده باشد...
قرنها سپری شد و روزگار گذشت...
تا آن گاه که خدای پاک، محمد رسول الله (ص) را برای تحقق وعده و اتمام نبوتش مبعوث کرد
نشانههایش روشن، و میلادش عزیز و گرامی بود. مردم زمین در آن زمانه ملتهایی پراکنده، با خواستههایی گوناگون بودند... دستهای خدا را شبیه مخلوق دانسته، و جمعی در نام او به انحراف رفته، و گروهی غیر او را میپرستیدند. خداوند بهوسیلهٔ پیامبر خود این مردم را از گمراهی به هدایت رساند، و از ورطهٔ جهالت نشان داد...
پیامبر...، آنچه را انبیاء در میان امت خود بر جای میگذاشتند، در میان شما باقی گذاشت، زیرا که انبیاء، مردم را بدون معرفیِ راه روشن، و نشانههای استوار رها نساختند.»*
به حق این بعثت
و به حق این رسالت
و به حق دستانی که از دامانتان جداشدنی نیستند،
ما را در مسیر حق، و ثابتقدم بخواهید
همان گونه که هر پیامبری امتش را ...
* بخشی از خطبه اول نهج البلاغه
هیئت
جلسهی دوم از جلسات سهگانهی رجب، شعبان و رمضان المبارک
چهارشنبه 6 اردیبهشت ماه
ساعت 16
سخنران: سرکارخانم رحمتی
نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1
بسم الله...
خلاصه جلسهی هیئت - فروردین ماه 96
موضوع جلسه: دعا و مناجات
دعا یعنی حرف زدن با خدا
چرا باید با خدا حرف بزنیم؟
چون خدا خواسته که ما با او حرف بزنیم. خدا رب است میخواهد ما را رشد بدهد و به کمال برساند.
آداب دعا:
- آداب ظاهری:
1. وضو داشته باشیم، 2. موقع دعا کردن دستمان بالا باشد، 3. قبل از دعا ذکر بگوییم و 4. استغفار کنیم (اقرار به گناه).
- آداب باطنی:
1. تکبر را از خودمان دور کنیم
وقتی که دعا میکنیم باید احساس کنیم یک بینهایت کوچک میخواهد به یک بینهایت بزرگ وصل شود. یعنی هم کبریایی خدا را ببینیم هم کوچکی خود را.
برای دور کردن تکبر چه باید بکنیم؟
خود دعا این کار را میکند. اگر پیش خدا کوچک شویم خیلی ارزش دارد:
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد
2. دعایمان را از زبان ائمه (علیهم السلام) بخوانیم.
تاثیر این کار چیست؟
دعا از زبان ائمه هم بیشتر خواستن است هم وسیع خواستن و هم نور به دنبال خود دارد.
3. در دعا بلند پرواز باشیم؛ چیزهای بزرگ از خدا بخواهیم.
4. امید به استجابت دعا
آیا ما وقتی میخواهیم از خدا درخواست کنیم باید به اندازهی لیاقت و عملمان بخواهیم یا نه؟
وقتی میخواهیم دعا کنیم باید به کرم خدا نگاه کنیم نه به گناهانمان و نه به خوبیهایمان؛ این یعنی امید. کسی که امید دارد به هیچ چیز جز کرم خدا نگاه نمیکند.
چرا باید به استجابت دعا امید داشته باشیم؟
همین خواندن و حرف زدن یعنی اجابت. همین در خواست یعنی استجابت.
وقتی میخواهیم برویم در خانهی خدا همه چیز را بریزیم دور. هم گناهانمان را، هم خوبیهایمان را. باید گدای گدای گدا باشیم.
5. توجه به اثرات تکوینی دعا
دعا فقط این نیست که من به یک سری از خواستههایم میرسم. دعا آدم را بزرگ میکند، نورانی میکند.
هیچکس نیست که دعا کند مگر این که یکی از این حالات نصیبش شود:
بلا را از زندگی دور میکند، خوبی را وارد زندگی میکند، حاجتمان برآورده میشود.
در آخرت وقتی پاداش دعاهای مستجاب نشده را به ما نشان میدهند آرزو میکنیم کاش یکی از دعاهایمان هم مستجاب نمیشد.
6. اصرار در دعا
در روایات اصرار در دعا توصیه شده است. بگوییم خدایا هرچه مصلحت است به من بده. اگر فلان حاجت مصلحتم نیست آن را از دلم بیرون کن.