هیئت عقیله عشق (س)

هیئت دانش آموختگان مدرسه ی فرزانگان1 تهران

هیئت عقیله عشق (س)

هیئت دانش آموختگان مدرسه ی فرزانگان1 تهران

طبقه بندی موضوعی
شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۶، ۰۵:۲۶ ق.ظ

دعوت جلسه‌ی فروردین ماه

بسم الله الرحمن الرحیم


سلام ...


گفتید: إذا رأیتُم الرّبیع فأکثِروا ذکرَ النّشور.

مولا!
ما با دوست‌داشتنی بودن بهار، 
شکوفه‌های خواستنِ شما را بر سرشاخه‌های درخت دل‌مان یافته ایم.

ای وجه اللّه!
ما با مرگ ازین دنیای فانی و رسیدن به حیات باقی هم، شما را می‌خواهیم.

برای «یوم ندعوا کل أُناسً بإمامهم...(۱)»مان دعا کنید آقا!

ای نعم المطلوب! ما دیگر فهمیده ایم؛ شما را می‌خواهیم ...


(1) :سوره‌ی مبارکه‌ی إسراء، آیه‌ی ۷۱

 

هیئت

جلسه‌ی نخست از جلسات سه‌گانه‌ی رجب، شعبان و رمضان المبارک

چهارشنبه 23 فروردین ماه

ساعت 16

سخنران: سرکارخانم رحمتی

نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1





 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۶ ، ۰۵:۲۶
عقیله عشق
چهارشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۲۷ ب.ظ

خلاصه‌ی جلسه‌ی اسفند

بسم الله..

ادامه مبحث رشد:

ایمان، (طبق فهرست جزوه) عنوان چندمین مرحله رشد هست.


معناشناسی ایمان:
کلمه ی طیبه ی ایمان


۱.معنای لغوی ایمان:
امن به معنای طمأنینه نفس و زوال خوف و نگرانی، ایمنی، آرامش قلب، خاطرجمع بودن. ایمان به معنای تسلیم توام با اطمینان خاطر است.


۲.کلمات مقابل ایمان:
کلماتی که در قرآن مقابل ایمان ذکر شده اند:
-
دسته ی اول مربوط به حوزه ی معنایی کلمه ی کفر است.
دسته ی دوم کلمه ی فسق
دسته ی سوم کلمه ی اعراض
دسته ی چهارم کلمه‌ی استهزا
دسته ی پنجم کلمه ی شرک

۱-۲.کفر؛ پوشیده شدن از حقیقت:
کفر به معنای پوشاندن حقیقت به وضعیتی گفته میشود که حقیقت ایمان به قلب نازل نمیشود.
۲-۲.تکذیب، منطبق با واقع ندانستن حقایق:
به برخوردار نبودن از تصدیق حقایق که به علت جهل و یا به علت هوای نفس صورت میپذیرد، تکذیب گفته میشود. بر این اساس کسی که دچار تکذیب است با منطبقِ حق ندانستن حقایق، آنها را دروغ میپندارد. به عنوان نمونه کسانی که آخرت را تکذیب میکنند در قول یا عمل اعتنایی به آخرت ندارند و وجود و عدم آخرت برای آنها یکسان است. منظور از حق، حقایق ثابت است که در مراتب مختلف خلقت به شکل های مختلفی ظهور پیدا میکند.
۳-۲.اعراض، پشت کردن به حقایق:
هر گاه فردی ولایت خدا را بپذیرد به سمت او رو میکند و خود را راستای آن قرار میدهد و اگر ولایت او را نپذیرد به آن پشت کرده و خود را از آن دور میسازد.
۴-۲.فسق، آشکار شدن آثار ناامنی:
به آشکار شدن فساد در اثر عدم ایمان به خدا و ولی الهی فسق گفته میشود. ممکن است فردی که دچار فسق است سعی در مخفی کردن عدم ایمان خود داشته باشد ولی آثار آن به صورت خواسته یا ناخواسته ظاهر میشود.
۵-۲.استهزا، طرد حقایق از همه ی وجوه:
استهزا به معنای دور انداختن و طرد کردن از ویژگیهای عدم ایمان است که هم در ناحیه فکر و اندیشه و هم در ناحیه ی علم و باور و هم در ناحیه فعل و صفت و هم در ناحیه عمل اتفاق می افتد.در واقع وقتی کسی چیزی را دور می اندازد در تمام ساختار وجودی خود این فعل را مرتکب میشود. در این صورت تمایل ندارد که راجع به آن فکر کند و یا آن را در ناحیه ی علم و باور خود بیاورد و یا رایحه ای از صفت و فعل آن در وجودش تحقق یابد و یا در عمل کاری را انجام دهد که با آنچه طرد کرده نسبتی داشته باشد.
۶-۲.شرک:
شرک به عارضه ای گفته میشود که فرد در ساختار ادراکی اش در خصوص یگانگی خدا پیدا کرده و از وجهی در رابطه با خدا دچار تردید میگردد. این عارضه گاهی با متعدد دانستن خدا و یا متعدد بودن معبودها و یا داشتن مرجع های مختلف در اطاعت و عبادت ایجاد میشود.در این صورت در ایمان فرد اختلال ساخته و ایمان او را از حالت خالصانه خارج میسازد.


تعریف ایمان:
با توجه به آنچه گفته شد ایمان در جهت مثبت و الهی عبارتست از:
۱. حقیقتی که بر قلب انسان نازل میشود و هر هدایتی در انسان وابسته به نزول چنین حقیقتی است.
۲. معرفتی است که در قلب به واسطه ی تصدیق حقایق پدیدار میشود و در او اعتماد و اطمینان به هستی آفرین را موجب میشود.
۳. پذیرش ولایت ولی ای است که زندگی او را سامان داده و به واسطه ی این ساماندهی بر او تکیه کرده و بایدها و نبایدهای زندگی را از او تبعیت میکند.
۴. ذکر است که در قلب جاری شده و به واسطه ی آن حیات اطمینان بخش و توحیدی را پدیدار میکند.
۵. بازتابی آگاهانه و عابدانه در برابر شداید و گناهان است که در اثر ثبات عقاید پدیدار میشود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۲۷
عقیله عشق
يكشنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۶:۴۴ ب.ظ

دعوت جلسه‌ی اسفند ماه

بسم الله..

 

وَمَا یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ ﴿۱۹

و نابینا و بینا یکسان نیستند. (۲۰)

وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ ﴿۲۰

و نه تیرگیها و روشنایى(۲۰)
وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ ﴿۲۱

و نه سایه و گرماى آفتاب(۲۱)

وَمَا یَسْتَوِی الْأَحْیَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ ﴿۲۲

و زندگان و مردگان یکسان نیستند خداست که هر که را بخواهد شنوا مى‏ گرداند و تو کسانى را که در گورهایند نمى‏ توانى شنوا سازی(۲۲)
إِنْ أَنْتَ إِلَّا نَذِیرٌ ﴿۲۳

تو جز هشداردهنده‏ اى [بیش] نیستى(۲۳)

إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِیهَا نَذِیرٌ ﴿۲۴

ما تو را بحق بشارتگر و هشداردهنده گسیل داشتیم و هیچ امتى نبوده مگر اینکه در آن هشداردهنده‏ اى گذشته است (۲۴)

 

 


پی نوشت:

به خواست خدا در هیأت اسفند ماه ادامه ی بحث «منظومه رشد انسان» رو خواهیم داشت.
در راستای فهم بهتر مطلب و شکل‌گیری بحث با کیفیت بالاتر، یک جزوه‌ی حدوداً ۴۵ صفحه‌ای حول «ایمان» در این جا آمده است که لطفا مطالعه بفرمایید.
ایمان، عنوان چهارمین مرحله‌ی رشد هست و نشان تکامل انسان در دوران جوانی...


 

هیئت

چهارشنبه 4 اسفند ماه

ساعت 15

قرآن: سرکارخانم شریعتمداری، پیرامون سور مسبحات

سخنران: سرکارخانم شهیدزاده - موضوع: مراحل رشد وجودی انسان

نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۴۴
عقیله عشق
پنجشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۵۴ ب.ظ

خلاصه‌ی جلسه‌ی بهمن ماه

بسم الله الرحمن الرحیم


انسان و «رشد انسان در عرصه‌ی دنیا» از دیدگاه آیات قرآن و ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام):

 

انسان در این دنیا دوره‌های مختلفی را سیر می‌کند تا به انتهای عمرش برسد.

 

این دوره‌ها شامل هفت مرحله هستند

(که در این نوشتار به پنج مرحله‌ی آن اشاره می‌شود) :

 

دوره‌ی اول - نطق و ظهور ولایت: در این دوره کودک پدر و مادر دارد، اقتضائاتی* دارد، سیر و مقصدی دارد

در این دوره "باید"ها و "نباید"ها بر اساس محیط طیب یا محیط خبیث شکل می‌گیرد.


دوره‌ی دوم - ظهور مشورت و ادب: اقتضاء فکر کردن در کودک مهیا می‌شود. انتظار داریم کودک در این دوره انتخابش بر اساس نفع‌های حقیقی باشد (خیر گزینی).


دوره‌ی سوم - بلوغ عقلی: همه ی اموراتش بر اساس حکم مبانی الهی انجام می‌شود. در این دوره انسان به آداب آراسته می‌شود. دست به هر کاری که می‌خواهد بزند آن را با مبانی عقلی و شرعی می‌سنجد. در این دوره هیچ شبهه‌ای نمی‌تواند در ذهنش به وجود بیاید. هیچ چیزی نیست که بداند ولی به آن عمل نکند. هر چه در دوره ی اول در محیط پاک‌تری رشد کند، در این دوره راحت‌تر به حکم الهی عمل می‌کند.


دوره‌ی چهارم - بلوغ عاطفی: پایه‌ای ترین صفت بلوغ عاطفی، انصاف و مداراست.

نقطه‌ی عطف بلوغ عاطفی، ازدواج است. در این دوره، فرد شخصیت‌های انسان‌ها را می‌شناسد و می‌داند با هر کس چگونه رفتار کند. صفت صمدیت خدا در او تجلی می‌کند و حس می‌کند که باید این همه آداب و زیبایی‌آفرینی را با دیگران شریک شود.


دوره‌ی پنجم - حضور در جامعه: بلوغ لُبّی؛ در این دوره فرد آمادگی پذیرش مسئولیت در جامعه را دارد. توان‌هایش را ارتقاء می‌دهد تا مسئولیت بگیرد و به جامعه کمک کند.

 

 

*"اقتضاء"، یعنی هر سنی توانمندی‌های خاص خودش را ایجاب می‌کند که باید لحاظ شود تا آموزش‌های مد نظر را به خودش بگیرد و در این سیر ارتقاء پیدا کند. وقتی این اقتضاء به مقصد می‌رسد می‌شود بلوغ.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۵۴
عقیله عشق
يكشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۲۴ ق.ظ

دعوت جلسه‌ی بهمن ماه

بسم الله الرحمن الرحیم

قلم را برداشته‌ام تا یک سرزمین را به تصویر بکشم، با مرزهای امنش
و یک خانواده را، ساکن در مأمنی گرم و با دل‌هایی خوش
و یک شعله نور را، پوشیده در چراغ‌دانی
و در آخر، انسان را، با نوری و خانواده‌ای و سرزمینی در قلبش... .

انگار قلم را برداشته ام تا «حُرمَت» را نقاشی کنم:
مرزبانان سرازیر می‌شوند، زنان و مردان سرزمین همگی دست‌هایشان را زنجیر می‌کنند، سقف خانه‌ها محکم می‌شوند، ضریحی بر مزار مقدسی نصب می‌شود، "سرباز"ها جان‌فشانانه پاسبانی می‌دهند،
تا حرمت خلیفه‌ی خدا را در زمین گرامی دارند...


"
ما را مدافعان حرم آفریده‌اند ..."


پ ن
نمی‌شود از جان‌فشانی‌های خالصانه‌ی آتش‌فشانان غیور و بی‌ریا ساده رد شد.
کسانی که در ساعات حادثه، چشم امید ملت به آن‌ها بود و حالا همان چشم‌ها، نگران آن‌ها و خانواده‌هایشان است.
هزاران سلام و درود به نیروهای فداکار آتش‌نشان که بار دیگر تصویری از مجاهدت و ایثار را برایمان ترسیم کردند...
کاش حالا کسی آتش سینه‌های سوخته و اشک دیده‌های منتظر را خاموش کند.
دعا کنیم برای سلامت آتش‌نشانانمان، آرامش روح آن‌ها که پر کشیدند و آرامش دل خانواده‌هایشان...



 

هیئت

چهارشنبه 6 بهمن ماه

ساعت 15

قرآن: تدبر در سوره ی عصر

سخنران: سرکارخانم شهیدزاده موضوع: مراحل رشد وجودی انسان

نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۵ ، ۰۷:۲۴
عقیله عشق
يكشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۵، ۰۱:۳۷ ق.ظ

دعوت جلسه‌ی دی ماه

بسم الله الرحمن الرحیم

مست بگذشتی و از خلوتیانِ ملکوت
به تماشای تو آشوب قیامت برخاست 

شمع اگر زان لب خندان به زبان لافی زد
پیش عشاق تو شب‌ها به غرامت برخاست ...


ای نور چشم جهان!
کاش هر روز میلاد شما باشد در دل های ما ...
به ادراک پرتوی از وحی
به گشودن زنجیر اسارت از دستان برادری
و به محبت ورزیدن بر تمام خلقت ،
به عشق پروردگار ...


ای تنها راه رسیدن به تمام خوبی!

قدوم تان بر چشم ما
بودن تان مبارک ...

 

هیئت

چهارشنبه 1 دی ماه

ساعت 15

نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۵ ، ۰۱:۳۷
عقیله عشق
سه شنبه, ۹ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۱۱ ب.ظ

خلاصه‌ی سومین جلسه‌ی محرم - آذر ۹۵

بسم الله..


جمعی که گسستگی ندارد جمع الهی است و جمعی است که به نیت "گرفتن " نمی آیند؛ بلکه هدف "خدمت کردن" است. اگر کسی بخواهد رابطه ی خوبی با ولی خدا برقرار کند به تنهایی نمی شود و به صورت جمعی امکان پذیر است.
مهم ترین و کلیدی ترین نکته درباره ی مهدویت، احساس نیاز شدید به ولی خدا است. تعبیر عربی آن اضطرار است.

«یا [کیست] آن کس که درمانده را چون وى را بخواند اجابت مى ‏کند و گرفتارى را برطرف مى‏ گرداند و شما را جانشینان این زمین قرار مى‏ دهد آیا معبودى با خداست چه کم پند مى ‏پذیرید.

فاء حرف ربط بلامهلت است (یعنی تاخیر زمانی ندارد).همین طور در آیه ی دیگری هم به این موضوع اشاره دارد.

«و ذوالنون را [یاد کن] آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتى نداریم تا در [دل] تاریکی ها ندا داد که معبودى جز تو نیست منزهى تو، به راستى که من از ستمکاران بودم.
"پس" [دعاى] او را برآورده کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را [نیز] چنین نجات مى‏ دهیم .**»

هنگامی که حضرت یونس در دل نهنگ بودند تا زمانی که این ذکر یونسیه را نگفتند نجات پیدا نکردند و هنگامی که این ذکر را گفتند "پس" نجات یافتند و در ادامه ی آیه می گوید که اگر مومنان نیز به این درک برسند آنها را نجات میدهیم. 

درک اول این آیه این است که تنها پناهگاه عالم خداوند است. یعنی در مشکلات پناهگاه را خداوند ببینیم.
درک دیگر این است که خدایا تو کم نگذاشتی و این ناراحتی به خاطر تو نیست بلکه من کم گذاشتم.
وقتی این درک ها صورت پذیرفتند نجات صورت می گیرد


اضطرار یعنی نیاز به چیزی که هم در دسترس نیست و هم مشابهش وجود ندارد.
خدایا تو هستی را به پا کرده ای نمی شود کسی نیازی داشته باشد و پاسخش در هستی وجود نداشته باشد.

در دعای عرفه داریم
« اوقفنی علی مراکز اضطراری»، خدایا مرا به مرکزها و ریشه های اضطرارم واقف کن.
یعنی ما مراکز اضطرار داریم و بعضا آگاهی نسبت به اضطرار هایمان نداریم. بعضی وقت ها ما اضطرار موضعی داریم یعنی در یک مقطع خاص به آن دچار می شویم و خدا هم اگر مضطر شویم جواب ما را میدهد.

اضطرار بالاتری وجود دارد که ما در دعای عرفه آگاهی به آن را میخواهیم.

مسئله ی آگاهی به اضطرار مسئله ی مهمی است زیرا برای مثال بنی اسرائیل با وجودی که ایمان داشتند اما برایشان مسئله ای مانند قضیه ی سامری پیش آمد.مشکل بنی اسرائیل این نبود که آنها یقین نداشتند بلکه مشکلشان عدم احساس نیاز شدید به ولی خدا و دین بود.ما باید به دنبال معارفی باشیم که در ما احساس نیاز ایجاد کنند.

یک سطح نیاز این است که در هنگام سختی ها و شدت و نقمت به حجت متوسل شویم.

سوال این جاست که چگونه انسان به میزان شدید و مدت مدید دچار احساس اضطرار به ولی خدا بشود.

فرض کنید به یک جنگل ناشناخته میروید به عنوان همراه یک بلد راه میخواهید که هم کاملا آگاه باشد، قابلیت رفع خطر داشته باشد، شناخت خوبی از ما داشته باشد، هم و غم اصلی اش منفعت ما باشد و خودش سودی نخواهد ببرد. 

خداوند ولی ِ خدا را برای من آفریده است؛ تمام هم و غمش دست پر رفتن من از دنیاست و تمام سعادت من را می شناسد و ما هم این دنیا را اصلا خوب نمی شناسیم. علم و عقل و عرفان هم قاصرند در راهنمایی و پاسخگویی به ما. 

ترکیب آگاهی و آزادی، عصمت می شود که اولیا خدا دارند و این موضوع یک اضطرار ممتد را برای ما رقم می زند.


* سوره مبارکه نمل.آیه 62
** سوره مبارکه انبیا.آیه 87و 88

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۵ ، ۱۸:۱۱
عقیله عشق
جمعه, ۵ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۲۹ ب.ظ

دعوت جلسه‌ی سوم محرم- آذر ۹۵

بسم الله

گفت: فقیرم.
گفتند: نیستی.
گفت: فقیرم! باور کنید.
گفتند: نه! نیستی.
گفت: شما از حال و روز من خبر ندارید.
و حال و روزش را تعریف کرد. گفت که چه قدر دست هایش خالی است و چه سختی هایی شب و روز می کشد، ولی امام هنوز فقط نگاهش می کردند.
گفت: به خدا قسم که چیزی ندارم.
گفتند: صد دینار اگر به تو بدهم حاضری بروی و همه جا بگویی که از ما متنفری؟ از ما فرزندان محمد.
گفت: نه. به خدا قسم نه.
هزار دینار؟
نه. به خدا قسم نه.
ده ها هزار؟
نه! بازهم دوستتان خواهم داشت.
گفتند چه طور می گویی فقیری وقتی چیزی داری که به این قیمت گزاف هم نمی فروشی؟
"چه طور می گویی فقیری وقتی کالای عشق به ما در دارایی تو هست؟"

هیئت؛
جلسه سوم از جلسات سه گانه ویژه محرم و صفر
سخنران، حاج آقا فدایی
چهارشنبه 3 آذر، "ساعت 15"
با موضوع "اضطرار به ولی"
نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1 تهران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۵ ، ۲۱:۲۹
عقیله عشق
پنجشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۳:۱۶ ب.ظ

خلاصه‌ی دومین جلسه‌ی محرم، آبان ۹۵

بسم الله...

مقدمه ای برای ادامه ی بحث اضطرار به ولی:


جمع الهی:

 قُلْ یَجْمَعُ بَیْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ یَفْتَحُ بَیْنَنَا بِالْحَقِّ وَ هُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِیمُ*

جمع خودتان را جدی بگیرید

چرا؟

تفاوت جمع عاطفی و الهی:

استحکام هر جمع به عنصر ارتباط و عامل اجتماع آن مربوط مى‏شود.

جمع‏ هاى‏ طبیعى‏ و عادى‏ و عاطفى‏ با جمع ‏هاى‏ الهى و محبتى و اخوتى، متفاوت مى‏ شود.

جمع الهی، به خاطر باطل‏ ها از یکدیگر جدا نمی ‏شوند.

جمع عاطفی، با کوچکترین بهانه ها پراکنده می شوند. 

 

جمع الهی، بن بست نخواهد داشت و گرفتار خستگی نخواهد شد.

جمع عاطفی با کوچکترین اصطکاک و درگیری یا انشعاب میخورد یا برچیده می شود.

 

جمع الهی، حاصل جمع دارد.    

جمع عاطفی،یا حاصل جمع ندارد یا اندک است.

 

گاهی انسان برای پول، امکان، آبرو با کسانی جمع می‌شود، گاهی برای کسب معارف، علوم یا استفاده باطنی است. گاهی جمع می‌شویم تا ضعف‌های خودمان را کشف کنیم. می‌خواهم ببینم ضعف‌هایم کجاست؟ کجا من برآشفته می‌شوم؟ اگر سر سفره دوست من آن همه را برداشت، در ماشین جا را گرفت در امکانات، سهم بهتر را برای خودش گذاشت؛ من چقدر برآشفته می ‌شوم؟

 

نقطه ضعف‌های ما در درگیریها و اصطکاک‌ها روشن می‌شود.

امام على علیه السلام: خَوافِی‏ الأَخلاقِ تَکشِفُهَا المُعاشَرَةُ**

معاشرت، اخلاق‏هاى پوشیده را آشکار مى‏ کند.

 

جمع الهی، تجمع کسانی است که در جمع‌شان می‌خواهند ببخشند نمی‌خواهند بگیرند، حتی توقع اینکه روش فکری و روشن دلی برایش بیاید را ندارند به رزقی رسیدند آمده اند که

«مما رزقناهم ینفقون»***

جمع الهی را هیچ چیز جدا نمی کند  لانفصام لها  خواهد بود.

«اللهم اجمعنا علی کلمة التقوی انک احق بها»

خدایا ما را بر این جمع استوار بدار و بر این معنا با هم جمعمان کن

 

* سوره ی مبارکه سبا آیه 26

***غرر الحکم : حدیث ۵۰۹۹

***سوره بقره؛ آیه 3

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۵ ، ۱۵:۱۶
عقیله عشق
يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۴۸ ب.ظ

دعوت دومین جلسه‌ی محرم، آبان ۹۵

بسم الله 


قرآن ورق خورد ...

و به داستان خضر و موسی رسید.

آن گاه که موسی اجازه خواست تا با او او همراه شود و قدم به قدم رشد بیاموزد.


خضر گفت تو تاب اعمال مرا نداری از آن رو که حکمتش را نمیدانی


اما موسی نمیخواست این فرصت را از دست بدهد


پس قول داد درباره کارهای خضر از او سوال نکند و تنها در پیِ او برود.


سوراخ کردن کشتی،

کشتن یک انسان، 

ساختن دیواری در شهری غریب ...


موسی نتوانست ببیند و دم برنیاورد.

و هر بار سوال کرد.


آخرین فرصت ...

موسی سوال کرده بود و خضر، پیش بینی اش را -درباره تاب نیاوردن موسی- باز به یادش آورده بود.

موسی گفت: این بار اگر سوالی کردم، "دیگر با من مصاحبت نکن"!...


 و باز سوال کرد.


تا این همراهیِ معجزه آلود بین دو ولی خدا تمام شود.


چه میشد اگر موسی آن تنبیه را خودش برای خودش طراحی نمی کرد؟

شاید خضر نمیخواست همراهی شان تمام شود ...


***


موسا ییم!

در قفسِ هجرِ تو!

هجری که خودمان با نیات و اعمال خودمان برای خودمان درست کرده ایم.


کاش زین پس تمام طلب هایمان بر محورِ "وصل" شما باشد ...



هیئت؛

جلسه دوم از جلسات سه گانه ویژه محرم و صفر

سخنران، حاج آقا فدایی

چهارشنبه 19 آبان، "ساعت 16"

با موضوع "اضطرار به ولی"

نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1 تهران


پوستر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۵ ، ۲۲:۴۸
عقیله عشق