هیئت عقیله عشق (س)

هیئت دانش آموختگان مدرسه ی فرزانگان1 تهران

هیئت عقیله عشق (س)

هیئت دانش آموختگان مدرسه ی فرزانگان1 تهران

طبقه بندی موضوعی
جمعه, ۳ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۵۲ ب.ظ

نکته هایی از جلسه بهمن ماه

بسم الله ..


خدای متعال ما را به حضرت زینب(س) حواله داده است تا از طریق ایشان به کمال برسیم. این که اسم هیات به نام ایشان است حتماً عنایتی بوده؛ باید سعی کنیم این حضرت را بهتر بشناسیم.

یکی از راه های شناخت، شناخت ظاهری است که با خواندن سیره ­نامه صورت می­گیرد.

موضوعاتی که باید در زندگی ایشان بیشتر به آن­ها توجه کنیم:

  • نقش حضرت زهرا(س) به عنوان مادر در تربیت فرزند خود
  • نقش حضرت علی(ع) به عنوان پدر در تربیت فرزند خود
  •  رابطه­ ی پیامبر اکرم(ص) با حضرت زینب(س)
  • رابطه­ ی حضرت زینب(س) با امام حسین(ع)
  • ازدواج با عبدالله بن جعفر و شرط ضمن عقد ایشان(همراهی با امام حسین(ع) در همه ی سفرهایشان)
  • مجلس تفسیر قرآن در کوفه
  • نقش حضرت زینب(س) در وقایع عاشورا
  • خطبه­ ی معروف ایشان در مجلس یزید
  • القاب و اسماء


+ هدف این جلسه دقیقا توضیح سیره و روش زندگی حضرت نبود. بلکه خانم شادرخ میخواستن توضیح بدن چه کارهایی میتونه انجام بگیره و این که در چه حوزه های گسترده ای برای ما امکان کسب معرفت و شناخت نسبت به حضرت زینب وجود داره . امیدواریم این چکیده ی به ظاهر کوتاه ، بتونه مقدمه ای در راستای درک عظمت و برکت زندگی حضرت زینب باشه  و کمکی کنه تا عزممون رو برای مطالعه جزم کنیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۲۱:۵۲
عقیله عشق
شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۵۳ ب.ظ

دعوت جلسه بهمن ماه

بسم الله

 

هفت سال بیشتر زندگی نکرده بودیم که برایمان مشق نوشتن را تعریف کردند؛

معلم بلد است و می­خواهد یادت بدهد؛ سرِ خط یک دانه می­نویسد و تو تمام صفحه­ ی دفتر را پر می­کنی از آن واژه. آنقدر می­نویسی و می­نویسی و آنقدر مشق می­کنی که توی ذهن­ت آرام بنشیند و بماند. بماند، طوری که هر وقت دیگری در عمرت بخواهی بنویسی اش بلد باشی از توی ذهن­ت برش داری و بی کوچک­ترین مکثی هم.

مشق کردن کارِ ماست؛ دبستان، دبیرستان، فرقی ندارد ساکنِ کدام مقطعِ زندگی باشیم. تا وقتی هنوز چیزهایی که باید بدانیم و نمی­دانیم وجود دارند، مشق هم وجود دارد. و این یعنی تا آخر.

***

دیده ­اید آدم برای حضور در جایی که خیلی برایش مهم است، چگونه "بودن­"ش را جلوی آینه با خودش تمرین می­کند؟ دیده­ اید آدم خودش را درست و مرتب می­کند؟

***

اسم­ش انسان بود. آمده بود از روی دست معلم­ش "کمال" مشق کند. گنج­ انسان، معلم او بود.

اصلاً آمده بود که آماده شود و برود به یک جایی، برود به یک زمان خاص. زمانی که صاحبش دیگر از حضور محض، به ظهور رسیده باشد. و تمام مشق کردن های انسان برای همان روزهاست ...


+ سلام بر تو ای وعده ی خدا



هیئت
چهارشنبه 1 بهمن 
ساعت 15 تا 18
با حضور سرکار خانم شادرخ

نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۳ ، ۲۱:۵۳
عقیله عشق
جمعه, ۵ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۲۶ ق.ظ

خلاصه جلسه دی ماه

بسم الله الرحمن الرحیم


هجرت و پیامدهای آن:

دنیای امروز دنیای پیچیده ای است. نزاع های امروزی دنیا درون دینی است. دشمنی ها با استفاده از ابزار دینی است. این پیچیدگی ها در جامعه ی اسلامی بعد از رحلت پیامبر و حتی قبل تر از آن ،از هجرت ایشان از مکه به مدینه شروع شد.

در مکه، قبل از هجرت ، همه ی کسانی که دعوت رسول اکرم(ص) را پذیرفتند هزینه ی آن را نیز باید می‌پرداختند. شکنجه، تهدید، تحریم و... . در واقع قبل از هجرت ، ما پدیده ای به نام نفاق نداریم؛ اما بعد از هجرت اوضاع فرق می‌کند. در این زمان پیامبر و دین اسلام در موضع قدرت بودند. در نتیجه عده ای که قلبا ایمان نداشتند برای حفظ منافع خود ، ظاهرا اسلام آوردند. در جامعه ی ما هم (بعد از انقلاب اسلامی) نفاق به وجود آمد.

به طور کلی قدرتمند شدن دین به میزان زیادی آسیب به دنبال دارد. آیا با وجود این مساله باید دین را کنار بگذاریم؟

 باید تلاش خود را بیشتر کنیم تا مفاهیم دین را چنان که هست بفهمیم و این یعنی بصیرت که با آن افراد دین دار اجازه نمیدهند جریان نفاق با ظاهرسازی، از دین سوءاستفاده کنند.


پیام دیگر هجرت:

در قرآن کریم، از هجرت به عنوان یک راهکار برای حفظ دین یاد شده است.۱

هجرت یک تاکتیک مهم در دینداری است. ما امروز به این موضوع توجه نمی‌کنیم. چون این آموزه ها برایمان به صورت عملیاتی تعریف نشده است.


ما تاریخ را که جستجو می‌کنیم به افرادی در زمان پیامبر بر می‌خوریم که دچار کج فهمی هستند. خودشان را از پیامبر صاحب نظرتر قلمداد می‌کنند. در کنار این ها امیرالمومنین(ع)را هم می‌بینیم که از زمان بعثت پیامبر تا رحلت ایشان یک سخنرانی هم ندارند. چرا که با وجود پیامبر ضرورتی احساس نمی‌کنند که اظهار نظر بکنند.


یکی از چالش های دینداری معاصر این است که انسان ها بیش از حد اظهار نظر میکنند.

جامعه ی غرب ، فضای اظهار نظر را کاملا باز می گذارد. میگوید که نظر همه ی افراد محترم است و نظر پیامبر هم محترم است در کنار همه ی نظرها و درحدی که همه ی نظر ها اعتبار دارند. ( منظور سوال کردن نیست. دین اجازه ی پرسیدن به افراد میدهد. اما این همه حق اظهار وجود برای افراد قائل شدن در درون این افراد تاثیرگذار است)

پدیده ی شبکه های اجتماعی یکی از ابزارهایی است که غرب برای گستردن این فضا استفاده می کند. در چنین فضایی شنیدن های ما علی السویه می شود. افراد، بیشتر از اینکه به عمق توجه کنند به دنبال کثرت هستند. کانون توجه از انسان های عمیق می رود  به سمت انسان های سطحی. به خاطر وجود این کثرت ها آدم های امروز وقتی برای فکرکردن و عمیق شدن روی مسایل ندارند.



۱ان الذین  توفیهم الملائکه ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض الله واسعه فتهاجروا

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۳ ، ۰۹:۲۶
عقیله عشق
جمعه, ۲۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۵۷ ب.ظ

دعوت جلسه دی ماه

( برای آن مرد که دین مان، زندگی مان را وام دار اوییم ... )
سال ها رنج، زجر! زجر، بی نفرین. عذاب این قوم پشت زمزمه ی یک  دعا محبوس مانده است و برنمی آید. آن دعا که باید، برنمی آید. این پیامبر آیا نفرین کردن نمی داند؟
عتاب! آن عجیب ترین عتاب که خدا بر هیچ پیامبری نکرد. در هیچ کتاب آسمانی نیامده است: «غم ایمان این مردم، نزدیک است تو را بکشد. فلعلّلک باخعٌ نفسَکَ!»* گویی حتا خدا، او که همه چیز را می داند در شگفت مانده است.
و باز هم عتاب! «ما این آیات را فرونفرستادیم که تو این همه خود را در رنج بیفکنی، لتشقی!»**
***
اویس! من خیلی دورم. کسی از نسلی غریب. نسل گریزپا! کجاست زمزمه ی محبتی که مرا به «مکتب» بازآورد؟ کی میرسد آن جمعه که زمزمه ی محبتی ...
اللهمّ إنّا نشکوإلیک فقد نبیّنا -صلواتک علیه و آله- و غیبۀ ولیّنا.***

* کهف-6
** طه-2
***مفاتیح الجنان-دعای افتتاح

                         از کتاب خدا خانه دارد، با تصرف- "اویس! من از تو غریب ترام!"

هیئت
چهارشنبه سه دی
ساعت 15 تا 18
با حضور سرکار خانم سیاح
نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۳ ، ۲۱:۵۷
عقیله عشق
جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۰ ب.ظ

خلاصه جلسه آذر ماه

بسم الله...


بحث و توضیح سوره ی فجر

فضای فردی سوره:                                                                                  

در قسم های اول سوره۱ ،شبهای ده گانه دوره ی ابتلائات انسان و بستری برای رسیدن به مقام بندگی است. فجر هم همان فجر بندگی انسان است و آن روز عید قربان اوست که در آن انسان محبت غیر خدا (حب الدنیا) را با دست خودش ذبح میکند.


باتوجه به بحث های گرفتن و دادن نعمت در سوره ۲و ۳اکرام نعمت و گرفتن آن ابتلا است برای انسان. چه به او نعمت داده شود و چه از او  گرفته شود ، هر دوی اینها ابتلاست.ابتلا همان تغییر شرایط است. هدف از تغییر شرایط این است که انسان وارد وادی بندگی شود و در گروه بندگان خدا قرار گیرد. در انتهای سوره به این موضوع اشاره شده است۴


نفس مطمئنه همان انسانی است که در وادی ابتلائات،بندگی کرده است. داشته هایش را خرج بندگی کرده است.کسی که داشتن و نداشتن برایش فرقی ندارد و میداند که در هر حال باید بندگی کند و چه در حال داشتن و چه نداشتن تنها ابزار های بندگی او تفاوت کرده اند. چنین کسی به مقام اطمینان رسیده ست.

در روایات ، نفس مطمئنه به امام حسین(علیه السلام) و در بعضی روایات به امام علی (علیه السلام) نسبت داده شده است.


بحث شفاعت در سوره:

در حقیقت معنوی ، نفس مطمئنه در وادی ابتلا دستگیری میکند. حقیقت بندگی او این است که یتیم نوازی کند. در این طوفان هایی که طواغی به پا میکنند کارشان این است که شفاعت کنند. دستگیری کنند.

ما هرچه از خدا میگیریم از دست مبارک رسول اکرم(ص) میگیریم. ما هرچه در وادی ولایت رسول الله حرکت کنیم قوای او در ما متجلی میشود. مثلا اگر صبر به خرج دهیم صبر رسول الله نورش به قلب ما تابیده میشود.

 

اقوامی که در این سوره ذکر شده چه ویژگی هایی دارند؟

کسانی هستند که به آنها امکانات داده شده ولی به جای قرار گرفتن در مسیر بندگی طغیان کردند و باعث کثرت فساد شدند. خداوند بساط این اقوام را جمع میکند و اقوام دیگری جایگزین آنها میکند.

سپس آینده ی این طغیانگران را میگوید۵


فضای اجتماعی-تاریخی سوره:

هر انسانی فراز و فرودی دارد، گناه میکند ، از رحمت دور میشود ، به رحمت نزدیک میشود و...

به همین صورت خانواده نیز فراز و فرودی دارد ، مورد ابتلا قرار میگیرد.

 در ساحت بالاتر، اجتماع بشری و طول اجتماع بشری(یعنی تاریخ بشر) نیز فرازها و فرودهایی دارد و مورد آزمایش قرار میگیرد.

بشر با فطرتی پاک متولد شده. در طول تاریخ اقوامی بودند که بشر را از مسیر اصلی(مسیر بندگی) منحرف کردند و او را زمین زدند. انبیا آمدند استغفار کردند( دوباره جریان را زنده کردند).

این فراز و فرود بشریت به جایی میرسد که حضرت حجت ابن الحسن(عج) ظهور میکنند.

فجر را میتوانیم به نوعی به ظهور حضرت نسبت دهیم . لیالی عشر همان حیات اجتماعی

بشر است. یعنی بشر باید این دوره را طی کند تا به آن فجر برسد.


 



۱-والفجر ولیال عشر والشفع والوتر واللیل إذا یسر

۲-فاماالانسان اذاماابتله ربه فاکرمه و نعمه فیقول ربی اکرمن

اما انسان چون خدا او را برای آزمایش نعمتی بخشد در آن حال گوید: خدا مرا عزیز و گرامی داشت

۳و اما اذا ماابتله ربه فقدر علیه رزقه فیقول ربی اهانن

و چون او را برای آزمودن تنگ روزی کند گوید: خدا مرا خوار گردانید

۴-  یا ایتهاالنفس النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی

ای نفس مطمئن و دل آرام به حضور پروردگارت بازآی در حالیکه تو خوشنودی و او راضی از توست و در صف بندگان خاص من وارد شو و در بهشت من داخل شو

۵و جی یومئذ بجهنم یومئذ یتذکر الانسان و انی له الذکری

و آن روز جهنم را بیاورند همان روزی که آدمی متذکر شود و آن تذکر چه سود به حال او بخشد؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۳ ، ۱۶:۰۰
عقیله عشق
چهارشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۲۷ ق.ظ

دعوت جلسه آذر ماه

بسم الله...

این پرچم سرخ در میان میدان کربلا ، میراث ست.
میراث آن کشتی که هر که بر توحید بود از طوفان نجات بخشید.
یادگار تبر حضرتی که بت شکست.
چوب این پرچم، وارث چوب دستی مردی ست که رو در رو ، فرعون را به خدا خواند..
این پرچم ، بوی دست شفای مسیح را دارد.
قربانی حضرت هابیل ست ، که قابیل را به برادرکشی میکشاند..
این پرچم، همواره شاخص بوده و هست...

و این حسین است، نوری که راه را جز به او نمیتوان یافت.
ما را مگر به کربلا نخواهند آزمود..

[  برداشت آزاد از کتاب حسین(ع) ، وارث آدم]


هیئت
چهارشنبه 5 آذر
ساعت 15 تا 17
با حضور حاج آقا شریفیان
نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۳ ، ۰۹:۲۷
عقیله عشق
پنجشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۳۰ ق.ظ

دعوت جلسه آبان ماه

بسم الله..



صبح شد و بانگ الرحیل برخاست و قافله عشق عازم سفر تاریخ شد. خدایا ، چگونه ممکن است که تو این باب رحمت خاص را تنها بر آنان گشوده باشی که در شب هشتم ذی الحجه

سال شصتم هجری مخاطب امام بوده اند ،‌ و دیگران را از این دعوت محروم خواسته باشی ؟

آنان را می گویم که عرصه حیاتشان عصری دیگر از تاریخ کره ارض است . هیهات ما ذلک الظن بک ـ ما را از فضل تو گمان دیگری است .

 پس چه جای تردید؟ راهی که آن قافله عشق پای در آن نهاد راه تاریخ است و آن بانگ الرحیل هر صبح در همه جا بر می خیزد. واگر نه ، این راحلان قافله عشق ، بعد از هزار و سیصد چهل و چند سال به کدام دعوت است که لبیک گفته اند ؟

الرحیل! الرحیل! 


اکنون بنگر حیرت میان عقل و عشق!

اکنون بنگر حیرت عقل و جرأت عشق را ! بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند.. راحلان طریق عشق می دانند که ماندن نیز در رفتن است. جاودانه ماندن در جوار رفیق اعلی،و این اوست که ما را کشکشانه به خویش می خواند .

عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو ؛ و این هر دو ، عقل و عشق را ، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود، اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمه خورشید نَبُرد ، عشق را در راهی که می رود،تصدیق خواهد کرد ؛

 آنجا دیگر میان عقل و عشق فاصله ای نیست.

 

هیئت
چهارشنبه 21 آبان
ساعت 15 تا 18
با حضور حاج آقا شریفیان
نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۳ ، ۰۹:۳۰
عقیله عشق
پنجشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۳۴ ق.ظ

دعوت جلسه محرم الحرام - آبان

بسم الله

جاذبه ی خاک به ماندن می خواند و آن عهد باطنی به رفتن...
عقل ، به ماندن میخواند و عشق، به رفتن...
و این هر دو را خداوند آفریده است تا وجود انسان ، در آوارگی و حیرت ِ میان عقل و عشق معنا شود.
رنج ، مفتاح الخزائن غیب است و نه عجب اگر راه حق محفوف در بلایا و دشواری هاست.
سر مبارک امام ِ عشق بر بالای نی ، رمزی ست بین خدا و عشاق.. 
یعنی این است رنج ، مفتاح الخزائن غیب است و نه عجب اگر راه حق محفوف در بلایا و دشواری هاست.

سر مبارک امام عشق بر بالای نی رمزی ست بین خدا و عشاق..
یعنی این است بهای دیدار ...



هیئت
چهارشنبه 7 آبان
ساعت 15 تا 18
با حضور حاج آقا شریفیان
نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۳ ، ۰۹:۳۴
عقیله عشق
جمعه, ۴ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۹ ق.ظ

خلاصه جلسه مهر ماه

بسم الله..


 

قرار هست یه شبیه­ سازی تو ذهنمون انجام بدیم.

 

سعی می­کنیم ذهنمون رو کاملاً خالی کنیم و خودمون رو یک انسان "عاقل" و "حکیم" در نظر بگیریم.

 

فرض اول: یک موجود "ذهنی" تصور کنید و به اون حیات بدید. پس یک "موجود ِ ذهنی ِ زنده" خواهیم داشت.

فرض دوم: کمی پیشرفته­ ترش کنید و بهش "اختیار" هم بدید! مثلاً یه کلاس درس از این موجودات ذهنی رو در نظر بگیریم، و یک معلمی که با اختیار داره به این کلاس درس می­ده.

البته ما چون تعلقمون به ماده زیاد هست ممکن ـه فکر کنیم که اختیار موجود ذهنی ما محدود ه یا اصلاً  اختیاری نداره. ولی برای این که اختیار داشتن اون رو بهتر درک کنیم باید بگیم که: روح آدم­ها قدرت آفرینش موجودی رو داره که اختیار داشته باشه. نمونه ­ی این امر خواب­های صادقانه هستند. در فلسفه ثابت می­شه که این خواب­ها تصویرسازی روح ما از یک واقعیت بی صورت هستن.  یعنی ذهن ما به حقایقی که تصویر ندارن، با استفاده از تصاویری که براش آشنا هستن شکل می­ده. یعنی در خواب چنین موجودات ذهنی­ای هستند که اختیار هم دارند.

این نکته رو هم در نظر بگیرید که موجودیت آن چه که در ذهن ساخته ­ایم کاملاً وابسته به ارتباطی ـه که بین ما و اون هست.

 

نتیجه: الان یه موجود ذهنی زنده­ی مختار داریم که یک ارتباط قوی بین وجود او تصمیم و اراده­ ی ما هست. یعنی هر ویژگی­ای که داره و هر کاری می­کنه بخاطر ارتباطی هست که با ما داره. حتا چیزهایی که اختیار می­کنه.

 

فرض سوم: برای موجود ذهنی­مون " فهم و شعور" در نظر بگیریم. پس ما یه " زنده ­ی ذهنی مختار عاقل" داریم!

 

 

حالا این موجود داره با اختیار خودش یه سری کارها می کنه و ممکنه که یه جایی یادش بره تعریف خودش رو، که زنده ­ی "ذهنی" ه. ینی اون "ارتباطی" که با ما داره و باعثِ موجود شدن­ش شده رو یادش بره و فکر کنه خودش همه ­کاره ­ی ذهن ماست و می تونه همه کار بکنه. در صورتی که همه ­کاره­ش اون " ارتباط" ه ست. علت این فراموشی هم این ه که ما هنوز هیچ تصویری از ارتباط بین خودمون و اون موجود نساخته­ ایم. و اون موجود هم چیزی رو نمی­بینه و بخاطر کاراش غافل می­شه ازین ارتباط.

شاید تجربه کرده باشید که آدم وقتی داره یه فرمولی رو اثبات می­کنه، یه علاقه ­ای بهش پیدا می­کنه، و هر جا که اشتباه کنه اذیت می­شه. این نشون می­ده بین ما و موجودات ذهنی­مون در جایگاه خالق یه علاقه­ ای هست. حالا این موجود ما هم وقتی غافل می­شه، ما از روی علاقه، یه تصویری از اون ارتباط بهش می­دیم که از جنس خودش ـه. این طوری که "تو این موجود هستی و برای این که فراموش نکنی هم یه سری تمرین انجام بده."

مثلاً فکر کنید که شما استاد فرشچیان هستید و چند سال روی طرح ضریح امام رضا (ع) فکر کرید و یک نقش روی کاغذ می­آریم. بعد یکی از اضلاع یکی از هشت ­ضلعی­ های طرحه می­گه من نمی­خوام این­جا باشم! و استاد دلش می­سوزه برای طرح و می­گه این طرح داره خودش رو خراب می­کنه...

 

و از اون­جایی که ما انرژی گذاشتیم تا اون رو به این شکل خوبی که هست ایجاد کنیم، یک علاقه­ای بین ما و اون موجود ذهنی هست. بخاطر این علاقه ما می­خوایم که اون از غفلتش در آد... بهترین کاری که می تونیم بکنیم این ـه که اون ارتباط بی­صورت رو در یک قالب قابل درک برای موجود ذهنی­مون بگنجونیم و بفرستیم پیشش. پس یک موجود از جنس خودش می­سازیم که حقیقت­ش اون ارتباط هست. 

 

فرض چهارم: حالا تصویری که ما خلق کردیم رفت و پیغام ما رو به موجود ذهنی رسوند. دو حالت داره. یا گوش می ده و از غفلت در می­آد یا نه. اگه گوش نکرد، ذهن ما سعی می­کنه درستش کنه و اون رو در یک سختی­ایی قرار می­ده که در اثر درد اون سختی، برگرده و خودش رو با مجموعه­ای که توش هست چک کنه و ببینه کجاست و مختارانه برگرده سر جاش.

غفلت این موجود ذهنی مثل گذاشتن یه منفی اضافه در یه فرمول در حال اثبات شدن ـه. شاید یه آدم بی­سواد تصور کنه اون منفی اثر چندانی نداره؛ اما صاحب اون فرمول می­دونه که این خیلی مهم ـه.

 

نتیجه­ گیری کلی:

 

در حقیقت ما در ذهنمون یه شبیه ­سازی کردیم از "خلقت". می­شه گفت کم ­و بیش نسبت موجود ذهنی­مون به ما مثل نسبت ما به خداست. به این صورت که ما یه " موجود زنده ­ی الهی مختار عاقل" هستیم. و ارتباطمون با خدا همواره برقراره. اگر قطع شه این ارتباط هیچ موجودی باقی نمی­مونه... و ما یک موجود زنده ­ی مختار عاقل الهی تعریف می­شیم. و همون­طور که اگر از تعریف اون موجودِ مثالی، "ذهن" خودمون رو حذف کنیم اون دیگه وجود نخواهد داشت، اگر الهی بودن رو از تعریف خودمون حذف کنیم موجودیت خودمون زیر سوال رفته.

تو فرهنگ دینی اون ارتباط ما با خدا در واقع حقیقت امامت و نبوت هست. 

آیه 212 بقره میفرماید مردم همه یک­دست بودند. اما غفلت کردند، پس خدا پیامبران رو فرستاد ... تا غفلت ما رو از ارتباطی که ما رو موجود می­کنه در هر لحظه کمتر کنن.

این اشخاص یه دستوراتی دارن که ما فراموش نکنیم. اینا همون احکام شرعی و اخلاقی ه. ما هم اگر در مورد این احکام سهل­ انگار باشیم مثل اون شخص بی­سوادی ­ایم که منفی اشتباه رو در فرمول مهم نمی­دید.

میخوایم به یه سوال جواب بدیم که ما چرا مسلمونیم؟ اگر کاملاً عقلانی به خلقت نگاه کنیم داستان خلقت مثل همین مثال ـه. و به این خاطر که اسلام دین عقلانی­ ای هست.

و از اون جایی که روند خلقت ما این­طور بوده، دلیلی نداره که دلیل همه چیز رو تمام و کمال بدونیم تا انجامش بدیم. مثل اون ضلع تو یه هشت ضلعی ضریح که می­گه می­خوام کج باشم در حالی که وقوف کامل بر طرح نداره. و کوچک ترین چیزها هم دلیل دارن. مثل جای همون ضلع...

 

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۳ ، ۰۹:۴۹
عقیله عشق
پنجشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۴۶ ق.ظ

دعوت جلسه مهر ماه

بسم الله..

سرگردانی ، بخش ملموسی از وجود ماست؛ در لحظه های مختلف زندگی و مخصوصا وقت های مهم تر، پی چیز هایی میگردیم که شاید پیدای پیدا نباشند؛ یک کسی، یک حرفی.. یک علامتی که خودمان و تصمیمان را با آن بسنجیم و با دلی آرام و عقلی قانع راه را ادامه دهیم .

توی همین نقطه های حساس و سرنوشت ساز اتفاق های عجیب می افتند؛ کشف ها و یافتنی های غیر منتظره که پیش از آن که ما بفهمیم دنبالشان میگردیم، وجود داشته اند.
انسان هایی که شمع صفت ند، شعله می شوند و راه می نمایند و یافتن شان بالاترین لذت ها را دارد برای فطرت آدم.
می خواهیم بیشتر نگاهشان کنیم و دقیق تر گوش دهیم به گفته هایشان.

و برای همین ، به این جمع دعوتیم...


هیئت عقیله ی عشق
چهارشنبه دو مهر ماه،  ساعت 16-19 

نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان1


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۴۶
عقیله عشق