هیئت عقیله عشق (س)

هیئت دانش آموختگان مدرسه ی فرزانگان1 تهران

هیئت عقیله عشق (س)

هیئت دانش آموختگان مدرسه ی فرزانگان1 تهران

طبقه بندی موضوعی
چهارشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۲۶ ق.ظ

خلاصه‌ی اوّلین جلسه‌ی محرم، آبان نودوپنج

بسم الله..


"من شغل نفسه بغیر نفسه، تحیر فی الظلمات، و ارتبک فی الهلکات، و مدت به شیاطینه فی طغیانه" *

هر کس که خود را برای غیر خویشتن مشغول بدارد، در تاریکی ها متحیر ماند و در مهلکه ها آشفته و مشوش گردد و شیاطین مسلط بر او، او را در طغیانگری ها بکشند (یاری نمایند).

 

بعضی از آدم ها از مسائل روز خبر دارند اما حضرت امیر می فرمایند از خودت چه خبر؟چقدر از خودت و هدفت آگاهی؟چه چیز هایی در وجود من هستند؟آیا ارزشمند هستند؟چه کارهایی باید انجام بدهیم تا به مقصدمان برسیم؟

یک بخشی از فضای حقیقی غار حرای شخصی ماست که برای خودمان وقت می گذاریم و افکارمان را مینویسیم که بهترین زمانش در دل شب است (إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْءًا وَأَقْوَمُ قِیلًا**) پیامبران ابراهیمی عادت به تحنث داشتند که عبارت است از فکر کردن در خلوت برای حضور فعال در اجتماع. اگر انسان یک جلوت خوب میخواهد باید یک خلوت خوب داشته باشد.

انسان هایی که از خودشان خبر ندارند رابطه ی خوبی با ولی خدا ندارند زیرا از نیازهایشان بی خبرند و فکر میکنند تمام نیاز هایشان مادی هستند.


اضطرار به معنی نیاز شدید است و یک حالت عاطفی است.

چطور به این اضطرار پی میبریم؟ شناخت قلب شناخت جایگاه و ارتباط ولی با ما.

ما یک عالم مشترک داریم و یک عالم مختص.

عالم مختص همان عالم شخصی ماست که دغدغه ها و دلواپسی های ما را تشکیل می دهد. همین طور یک عالم آفاقی و یک عالم انفسی نیز داریم. حال چقدر اشتراک بین عالم شخصی ما و عالم شخصی ولی خدا وجود دارد؟ (رجوع شود به بررسی مطالب فوق)

سوالی که وجود دارد این است که چرا ما باید احساس "اضطرار"نسبت به ولی خدا داشته باشیم؟

یکی از جواب ها این است که ما برای زندگی نیاز به دانشی داریم که برای ما حیاتی است و بدون آن نمیتوان ادامه داد و این دانش را ولی خدا و وحی به ما می رساند. آدم ها اگر در خلوت بروند به سوال "که چی ؟" بر می خورند.

برای همین دشمنان ما برای این که ما رشد نکنیم "عدم تمرکز و مشغولیت شدید" برای ما می آورند زیرا در این بستر تمرکز و خلوت انسان به تفکرات بنیادی واساسی می پردازد و انسان را بی قرار می کند و این بی قراری نمی گذارد انسان فقط به "حال کردن" بپردازد و انسان را به جریانی وا میدارد که به ولی خدا می رسد برای همین اولین گام اضطرار به ولی خدا ایجاد بستر خلوت در زندگی آدم است.


کار در منزل برای هیئت بعد:

1-ببینید امام زمان به چه درد ما می خورد؟ (اثبات وجود لزوما اضطرار ایجاد نمی کند.موضوع بحث ما از جنس احساس نیاز است)

2- مگر ولی خدا چه می داند که ما نمی دانیم؟(پایه ی اضطرار به ولی خدا این است که ایشان را بالاتر و اولی از خود احساس کنیم.)

 

 

*خطبه 157 نهج البلاغه

** سوره مبارکه مزمل آیه 6

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۵ ، ۰۹:۲۶
عقیله عشق
شنبه, ۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۳۵ ب.ظ

دعوت جلسه‌ی آبان ماه

بسم الله الرحمن الرحیم


من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه 
فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر
و ما بدلوا تبدیلا

از مومنان کسانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند؛ 
برخی بر سر پیمان خویش جان باختند، و برخی چشم به راهند و هیچ پیمان خود دگرگون نکرده اند. *


وسعت این آیه در بیکران وجود تو تعریف می شود...
وقتی ایمان را می شود در مردانگی تو یافت
(من المومنین رجال صدقوا ما عاهدو الله علیه ..)
آن گاه که برادران ت را به میدان می فرستی تا عهد خویش را با خدایشان تصدیق کنند 
(فمنهم من قضی نحبه...)
و آن ها را جان فدای حق می بینی و تاب می آوری.
و منتظرانه جهاد میکنی، تا لحظه ی موعود فرا رسد ... 
(و منهم من ینتظر..)

و در سنت خدا هیچ تبدیلی نیست 

(و ما بدلوا تبدیلا...)
و در مرام تو نیز، ای آن که بیرق وفا و بندگی را به آسمان رسانده ای...


سوره مبارکه احزاب، آیه 23

 

هیئت؛

اولین جلسه از جلسات سه گانه محرم و صفر

سخنران، حاج آقا فدایی

چهارشنبه 5 آبان ساعت 16

با موضوع اضطرار به ولی

نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1 تهران



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۵ ، ۱۷:۳۵
عقیله عشق
چهارشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۴۱ ب.ظ

خلاصه‌ی جلسه‌ی مهرماه

بسم الله...


در جلسه ی قبل گفتیم که هرچه در عوالم بالاتر برویم ضعف ها و نواقص کمتر میشود. دین باطنی دارد و روشی را به ما میگوید که به سمت حقایق حرکت کنیم. بهشت و جهنم همین عالم است منتها بدون نقصش. درک حقایق بدون نقص میشود بهشت و ترک وهمیات و اشتباهات میشود جهنم(عذاب میکشم تا آنها را ترک کنم).

طبق روایتی، در حقیقت دین سه دسته انسان داریم:

1.     والسابقون السابقون اولئک المقربون1:

انبیاء و اولیا هستند. انقطاع کامل دارند. حقیقت عالم را می بینند.

2.     الذین یومنون بالغیب...2:

ایمانشان مشاهده ای نیست. انقطاع کامل الی الله ندارند. گاهی ایمانشان کم فروغ میشود.

3.     کسانی که ایمانشان کامل نیست. در اعتقادات مشکل دارند(البته باید توجه داشت که اینها منافق یا کافر نیستند)

ما در هر دسته ای که هستیم باید عمل متناسب با آن دسته را انجام بدهیم. اکثر ما جزء دسته ی سوم هستیم. در این دسته اعتقادات باید درست شود. اعمال در حد واجب و حرام انجام شود. امر به معروف و نهی از منکر انجام شود.


 

1-سوره واقعه؛ آیه 10

2- سوره بقره؛آیه 3

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۵ ، ۱۸:۴۱
عقیله عشق
يكشنبه, ۴ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۱۵ ب.ظ

دعوت جلسه‌ی مهرماه

بسم الله الرحمن الرحیم



"
آیا بر انسان روزگارانی نگذشت که چیزی قابل ذکر نبود؟1 "

چه هست در من که این چنین تمام خلقت را برای رسیدنم به مقصود بسیج کرده ای؟
برای رفتن در کدام راه مرا در این ابتدا نهاده ای یا مبدئ! و خواسته ای به کجا ختم شوم؟ ای مُعید!

"
ما انسان را از خونی بسته و در هم آمیخته خلق کرده یم.2"


چشم داده ای تا تو را ببینم
گوش داده ای تا تو را بشنوم
و قلب داده ای تا تو را بیابم...

"
و او را از صورتی به صورتی دیگر در آوردیم و شنوا و بینا ساختیم3 "

به من بالیده ای یا احسن الخالقین...
و من لحظه لحظه در حق خود کم فروشی میکنم.
باز بخر مرا از تمام بی اعتباری ها.
تشنه ی حقیقت تو ام...



1 آیه یک سوره مبارکه انسان
2و3 آیه دو سوره مبارکه انسان



هیئت عقیله عشق
سخنران حاج آقا احمدی
چهارشنبه ۷ مهر
"ساعت سه"نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان یک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۵ ، ۱۸:۱۵
عقیله عشق
پنجشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۵۹ ب.ظ

خلاصه‌ی جلسه‌ی شهریورماه هزاروسیصدونودوپنج


بسم الله...


عرفان:

عرفان نظری: عارف می آید چیزهایی که از عالم و سیرو سلوکات دیده را بیان می کند، به زبان حکمت یا هر جور که می تواند.

 اما عرفان عملی: نحوه ی عمل و طریقه ی سلوک عرفانی برای شهود حقیقت است. این سیر و سلوک، همان روش صحیح حرکت از مبدا، برای رسیدن به مقصد است و عمده ی 

کار عارف در همین عرفان عملی است.


کتاب "رساله الولایه" مرحوم علامه طباطبایی درباره ی عرفان عملی است.

این کتاب در 5 فصل دسته بندی شده است:


در فصل اول بحثی را مطرح می کنند: دین، باطن دارد.

اعمال و احکامی که در دین هست، اعم از عبادی و غیرعبادی یک به یک پشتشان باطن و حقیقتی است.

هر کدام از ما انسان ها در این عالم مثل یک نقاش هستیم. بوم نقاشی، حقیقت ماست. این روح ماست که باید ساخته شود. رنگ و قلم مو و ابزار آلات، تن ماست. در 

حقیقت، تکامل ما غیر مادی است اما طریق تکامل ما، مادی است.


فصل دوم: حالا ما فهمیدیم که باطن داریم. جنس این باطن از چیست؟

علت، هر آنچه دارد به نحو مادون و ناقص در معلول هست و معلول هرچه دارد به نحو اعلی و اشرف در علت هست.

 وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ1

هر چه که در این عالم می بینید نزد ما گنجینه هایی دارد وما آن را نازل نکردیم مگر به قدری که هست.

هر چه در این عالم هست، حقایقی دارد که نازل شده. هر چیزی که نازل شده در حالت اعلی و اشرف همان ویژگی ها را دارد منتها بدون نقصش. 

در بازگشت و صعود، ماده و آن چیزی که صورت عوالم بعدی می شود نفس است. یعنی ما هرچه در این عالم کشت می کنیم ماده ای برای عوالم بعدی می شود.

در عوالم بعدی این نفس ماست که می خواهد آن لذت ها را ببرد.

نفس ما در این عالم اگر برای خودش ملکاتی مطابق با لذایذ آن دنیا درست کرد، لذایذ را می برد وگرنه همه اش عذاب است. به همین دلیل است که می گویند فلان عمل را انجام دهید و فلان عمل را انجام ندهید..


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۵۹
عقیله عشق
يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۲۱ ب.ظ

دعوت جلسه‌ی شهریورماه

اَنتَ الَذی اوَیْتَ...

اَنتَ الَذی کَفیْتَ...

اَنتَ الَذی هَدَیْتَ...

***

الها...

چگونه از احوالم به تو شکایت کنم، حال آنکه بر تو پنهان نیست؟

یا چطور مرا از امیدهایی که به تو دارم محروم میکنی؟ و حال آنکه آنها به سوی تو وارد شده اند... 

خدای من، با [وجود] نادانی بزرگم، چقدر لطف داری به من...

و چقدر با [وجود] کردار زشتم، مهربانی میکنی به من...

معبود من!

تو چقدر به من نزدیکی،

و من از تو دورم...

و تو چقدر به من مهربانی...

پس چیست که مرا از تو دور می‌سازد؟

ای خدا! مقصودت از خلقت من این است که خود را در همه چیز به من بشناسانی...

و من نسبت به تو، در هیچ  امری غافل نباشم...

و خدایا! هر قدر که خواری‌ام زبانم را لال کرده، لطف و کرمت زبانم را گویا میسازد.

و هرچه اوصاف و احوالم مرا از تو مأیوس ساخته، نعمت‌هایت مرا به طمع می‌اندازد...

***

اَنتَ الَذی رَزَقْتَ...

اَنتَ الَذی وَفَّقْتَ...

اَنتَ الَذی اَعْطَیْتَ...


 

 

هیئت

چهارشنبه 3 شهریور

ساعت 16

نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۲۱
عقیله عشق
دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۴۵ ب.ظ

خلاصه‌ی جلسه‌ی مرداد ماه

بسم الله الرحمن الرحیم

خواندن تاریخ فاید دارد. همانقدر که استاد شدن در یک علم، فهم ِ عمیق پیدا کردن در یک رشته، بدون خواندن تاریخ آن علم شدنی نیست، برای بدست آوردن فهم عمیق دینی هم خواندن تاریخ اسلام بنظر می آید که واجب است!

فایده اش هم این است که آدم یک مجموعه وقایع را باهم دارد. هم عواملی که منجر به یک واقعه می شوند در اختیارش هست، زمینه سازهای وقوع حادثه ها، هم کم و کیف خود حوادث را می توان بررسی کرد، هم پی آمد ها و تبعات یک رخداد موجود است. اینطوری هست که می شود یک سیر کامل را مشاهده کرد، و همانطور هم که خداوند در قرآن با ذکر داستان و تاریخ ِ گذشتگان به ما نشان میدهد، حوادث تاریخی تکرار می شوند، از آنجا که ذات و ماهیت انسان یکی است، از آنجا که خیر و شر همواره در طول تاریخ یکجور روبروی هم ایستاده اند.

...

امام صادق (ع) موقع شهادت شان، شصت و پنج سال سن مبارک شان بود و 34 سال نیز مدت زمان امامت شان. و در میان ائمه ی اطهار – مستثنی از حضرت ولیعصر (عج) – بیشترین سن، و بیشترین زمان امامت را دارند. 

نمودار زندگی حضرت را میتوان در سه شاخه ی اصلی ترسیم نمود:

1.     تبیین و تبلیغ مسئله ی امامت

2.     تبلیغ و بیان احکام دین به شیوه فقه شیعی و نیز تفسیر قرآن به روال بینش شیعی

3.     وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک-سیاسی

1."...امام در روز عرفه، در عرفات می رفت توی این جمعیت عظیم می ایستاد، که از کجا آمده اند؟ از همه ی نقاط اسلام؛ از آفریقا، از خاورمیانه، از حجاز، از عراق، از ایران ِ آن روز...از همه جا اینجا آدم هست. اینجا یک بمب منفجر کنی در همه ی عالم اسلام منفجر کرده ای...لذا امام در آن جمعیت بزرگ می ایستاد، سلسله ی درست امامت را بیان می کرد: "ایها الناس ان الرسول الله کان الامام" خود پیغمبر امام بود، یعنی پیشوا و رهبر جامعه بود. "ثم من بعده علی ابن ابی طالب" همان منطق شیعه؛ بعد حسن، بعد حسین، بعد علی بن الحسین، بعد محمد بن علی، و بعد من. خودش را معرفی می کرد به عنوان امام و این خیلی جرئت می خواست. این حرف عادی ای نبود، حرف ساده ای نبود، این بزرگ ترین اعلان مخالفت بود دیگر، و این کار را امام در دوران بنی امیه می کرد، آخر بنی امیه..."

2."...امام با دیگران درباره ی قرائت آیات قرآن و تفسیرهای قرآن مباحثه کرده، داد کشیده، فریاد کشیده که آنها چرا اینجور غلط می گویند، آیات را اینطور باید تفسیر کرد...در باب نحله ی فقهی هم که مکتب امام صادق قویترین و نیرومندترین مکتب های فقهی آن زمان بوده به طوری که اهل تسنن هم قبول دارند. تمام امام های اهل تسنن یا بلاواسطه و یا مع الواسطه شاگرد امام بوده و نزد امام شاگردی کرده اند. در راس ائمه اهل تسنن ابوحنیفه است، و نوشته اند ابوحنیفه دوسال شاگر امام بوده..."

3."پس از مرگ معاویه، هزاران نفر به امام حسین و آن حضرت را برای قیام به کوفه دعوت می کنند...نگرنده تاریخ از خود می پرسد: آیا رواج تفکر و گرایش های شیعی تا این اندازه، جز در سایه ی یک فعالیت حساب شده ی تشکیلاتی از سوی گروه شیعیان متعهد یک دل یک جهت ممکن و معقول است؟ بی شک پاسخ منفی است..."،"...ممکن است سوال شود اگر براستی چنین شبکه ی تبلیغاتی وسیع و کارآمدی وجود داشته باشد، چرا نامی از آن در تاریخ نیست و صراحتا ماجرایی از آن نقل نشده است؟ پاسخ- همانطور که پیش تر نیز اشاره شد، بطور خلاصه آن است که دلیل این بی نشانی را نخست در پایبندی وسواس آمیز یاران امام به اصل معتبر و مترقی "تقیه" باید جست که هر بیگانه ای را از نفوذ در تشکیلات امام مانع می شد و سپس در ناکام ماندن جهاد شیعه در آن مرحله و به قدرت نرسیدن آنان، که فعالیت پنهانی آنان و خاطرات تلخ و شیرینی که از فعالیت های تبلیغاتی شان داشتند، در سینه ها می ماند و کسی از آن خبر نمی یافت و در تاریخ نیز ثبت نمی شد..."

 

پی‌نوشت: عکس‌های مربوط به محتوای بحث مجلس ذی القعده هیئت را از این‌جا دریافت کنید.


1.کتاب انسان 250 ساله -  برگرفته از سخنرانی های آیت الله سید علی خامنه ای

2و3- کتاب سیری در سیره ائمه - شهید مطهری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۴۵
عقیله عشق
دوشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۱۷ ب.ظ

دعوت جلسه‌ی مردادماه

بسم الله الرحمن الرحیم

اجازه ام دهید از راه های دور بیایم؛ در بزنم خانه تان را؛ راهم دهید، پناهم دهید، حالم را -هر چند می دانید- بپرسید. اجازه ام دهید به نگاهتان؛ که کار ما سیه روی ها جز به دیدار شما درست نخواهد شد.

ما محتاج دعای تنها نیستیم سیدنا... ما محتاج نگاهیم؛ کوچکیم؛ پر از بهانه ایم.

اجازه مان دهید. به تنور*مان بخوانید، و اگر اطاعت نکردیم بیرونمان کنید و نهیب بزنید که "شیعه" این چنین نیست.

اما بعدش... یادمان بدهید شیعه بودن و درد شیعه بودن را.

از درگاهتان نرانید ما را.

هیچ یم بی شما.

 

* یکی از اصحاب امام صادق (ع) نقل می‌کند: در محضر مولایم امام صادق (ع) ودم، سهل بن حسن از شیعیان خراسان وارد شد، سلام کرد و نشست، عرض کرد: شما خاندان امامت، چرا بر حق خود سکوت کرده و قیام نمی کنید و حال آن که هزاران نفر از شیعیان شما آماده شمشیر زدن در رکاب شما هستند.

امام فرمود: ای خراسانی! لحظه ای درنگ کن. پس امر فرمود تنور را روشن کنند، هنگامی که آتش شعله ور شد، به سهل فرمود: داخل تنور شو، سهل گفت: ای پسر رسول خدا مرا از این کار معاف بدار، در این هنگام هارون مکی یکی از اصحاب با وفای امام وارد شد در حالی که کفش های خود را در دست گرفته بود، سلام کرد و جواب شنید، امام به او فرمود: کفش های خود را بر زمین بگذار و داخل تنور شو، او بدون هیچ درنگی وارد تنور شد و در میان شعله های آتش نشست. امام صادق (ع) رو به خراسانی کرد و از حوادث خراسان برای او گفت، انگار امام در آن جا حاضر بوده. پس فرمود: داخل تنور را نگاه کن. مامون رقی می گوید: من هم جلو رفتم و داخل تنور را مشاهده کردم، هارون مکی در میان آتش نشسته بود، برخاست و از تنور خارج شد. امام به سهل فرمود: در خراسان چند نفر مانند او می شناسی؟ عرض کرد: به خدا قسم احدی را نمی شناسم، امام حرف او را تایید نمود و فرمود: در زمانی که ما حتی پنج نفر از این گونه یاران نداریم چگونه قیام کنیم؟


هیئت

چهارشنبه 6 مرداد

ساعت 16

نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1



 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۱۷
عقیله عشق
شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۴۳ ب.ظ

خلاصه‌ی جلسه‌ی رمضان کریم

بسم الله...


تعریف آرامش:


آرامش یعنی ایمان قلبی به نامحدود. ایمانی که وارد قلب ما شود و تمام وجود ما را پر بکند، این ایمان برای ما آرامش بخش است و نشانه هایی دارد که ما می توانیم این نشانه ها را در خودمان ارزیابی کنیم. اتصاف به اصول عقاید نشانه ی ایمان است..


هر چه که ما در این عالم می بینیم پرتو آن وجود نامحدودی است که ما با تکیه بر آن آرامش پیدا می کنیم. اگر این نامحدودیت را درست بشناسیم به آن گرایش می یابیم. گاهی اوقات این وجود نامحدود را اشتباه می گیریم که این اشتباه ناشی از وهم است. آن را نامحدود تصور می کنیم ولی چون نامحدود نیست به آرامش نمی رسیم.


پس ما باید آن موجود نامحدود را بشناسیم و واقعا به آن ایمان قلبی بیاوریم. یک پروانه، واقعا ایمان دارد به اینکه شمعی که دورش می گردد برایش آرامش بخش است. ما تا متصل به نامحدود و محب آن نشویم، به آرامش دست نمی یابیم و این شناخت و محبت به نامحدود اثر تغییر جهان بینی است.


"{همه ی اهل عالم} بالفطره شطر قلوبشان متوجه کمالی است که نقصی ندارد و عاشق جمال و کمالی هستند که عیب ندارد و علمی که جهل در او نباشد و قدرت و سلطنتی که عجز در او نباشد، حیاتی که موت نداشته باشد، و بالاخره کمال مطلق معشوق همه است.تمام موجودات و عائله ی بشری با زبان فصیح یکدل و یک جهت گویند ما عاشق کمال مطلق هستیم، ما حب به جمال و جلال مطلق داریم، ما طالب قدرت مطلقه و علم مطلق هستیم. آیا در جمیع سلسله موجودات در عالم تصور و خیال، و در تجویزات عقلیه و اعتباریه، موجودی که کمال مطلق و جمال مطلق داشته باشد جز ذات مقدس، مبدا عالم جلت عظمته سراغ داریم؟ و آیا جمیل علی اطلاق که بی نقص باشد جز آن محبوب مطلق هست؟


ای سرگشتگان وادی حیرت و ای گم گشتگان بیابان ضلالت، نه، بلکه ای پروانه های شمع جمال جمیل مطلق و ای عاشقان محبوب بی عیب و زوال. قدری به کتاب فطرت رجوع کنید و صحیفه ی کتاب ذات خود را ورق بزنید ببینید با قلم قدرت فطرت اللهی در آن مرقوم است: وجهت وجهی للذی فطر السموات والارض."1


چند ویژگی را می شماریم که در واقع ویژگی های موجود ممکن است و اگر این ویژگی ها را در چیزی یا کسی دیدیم، شایستگی دل سپردن را ندارد.

1.      محدود بودن

2.      تغییر

3.      وابسته بودن

4.      نیازمند بودن

5.      نسبیت: مثلا ما قدرتمندیم اما نسبت به چه چیزی یا چه کسی

نتیجه:

ما باید رابطه مان را با خدا اصلاح کنیم و این اصلاح رابطه به جهان بینی بر می گردد. تا ما جهان بینی را در خودمان درست نکنیم این رابطه درست شدنی نیست.



تذکر به مناسبت شب های قدر:

از مظاهر بندگی، ماه مبارک رمضان و به ویژه شب های قدر است.

باید حواسمان باشد که چطور از این شب ها استفاده کنیم. مهم این است که شب زنده دار، مواظب قلبش باشد که زنده با ذکر خدا و با حضور در مقابل او به مراسم بندگی که موجب رضایت اوست مشغول شود. سه گروه هستند که شب زنده داری آنها اشکال دارد:

1.      کسی که قلبش غافل است. فقط بیدار است.

2.      کسی که مشغول به مکروهات است. این شخص از مرده یک درجه پایین تر است؛ یعنی اگر می خوابید صرفش بیشتر بود.

3.      کسی که مشغول محرمات الهی است. اصلا امید به عاقبت بخیری به این شخص نیست.

انسان باید تلاش خودش را بکند در حالیکه شب زنده دار است جزء این سه گروه نباشد وگرنه مشمول آیه ی "قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُم‌ بِالاخْسَرِینَ أَعْمَـالاً * الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی‌ الْحَیَو'ةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا" 2.می شود.


"و فکر می کنم از گناهان پنهانی خالی نباشی، مثل تاخیر  توبه از بعضی گناهان زیرا مشهور این است که سرعت در توبه واجب فوری است و ترک واجب نیز حرام است مانند تزکیه ی نفس از بعضی اخلاق که واجب عینی است و ترک آن و مشغول شدن به عبادات مستحبی حرام است. و همینطور گناهان دیگری که مانند این دو گناه مخفی و پنهان هستند."3


برای این کار لازم است ما واجبات و محرمات اعتقادی، اخلاقی و احکامی را شناخته و خود را با آن بسنجیم چنانچه کمبودی در این زمینه ها در وجود ماست واجب آن است که آن را جبران کرده و سپس به عبادات و مستحبات شب قدر بپردازیم. برای این منظور کتاب واجبات و محرمات آیت الله مشکینی(ره) معرفی می گردد.



1-چهل حدیث، امام خمینی(ره)

2- سوره ی کهف، آیه ی 103و104

2-المراقبات، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی(ره)

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۵ ، ۲۳:۴۳
عقیله عشق
يكشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۴۷ ق.ظ

دعوت جلسه‌ی رمضان کریم

بسم الله...

و به کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند نوید ده که برای آنان در آخرت بوستان هایی انبوه از درختان است که از زیر آن ها جوی ها روان است. هر گاه میوه ای از آن باغ ها روزی آنان شود گویند: «این همان چیزی ست که پیش از این در دنیا روزی ما شده بود»، و آن را در حالی که همانند است برایشان می آورند، و در آن جا همسرانی پاک خواهند داشت و در آن جاودانه خواهند بود.
(سوره مبارکه بقره، آیه 25)

میوه؟
درخت؟
رود؟
غذا؟

تو؟...

آن چه از لذات پاک بهشتت در این دنیا به ما می چشانی، 
نباید به خوردنی ها و دیدنی ها و این پدیده های مادی ختم شود.

همین که لحظه های در آغوش تو بودن را با درک میهمانی رمضان المبارک ت، به تک تک ما عطا میکنی، شاید چشمه ای ست از دریای رضوان و میزبانی ات در بهشت.
بهشت را برای ما بد معنی کرده اند.
بهشت، دائما با تو بودن ست، شبیه همه ی این سحرهایی که دست نوازش ت چشم ها و قلب هایمان را بیدار می کند.


+ متن مربوط به جلسه سوم سخنرانی را از این‌جا دریافت کنید.

هیئت

چهارشنبه  تیر

ساعت 16

سخنران جناب آقای منصوری (جلسه ی سوم از جلسات سه گانه)

نمازخانه ی دبیرستان فرزانگان 1



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۴۷
عقیله عشق